English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
Other Matches
airwave امواج رادیو و تلویزیون
wave band دسته امواج رادیو
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
electromagnetic الکترو مغناطیسی
electromagnetic induction القای الکترو مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
wireless رادیو
aligning tool رادیو
neutralizing tool رادیو
receiving set رادیو
a radio رادیو
broadcasting رادیو
radios رادیو
radio رادیو
radioing رادیو
wirelesses رادیو
radioed رادیو
banana pin دو شاخه رادیو
battery receiver رادیو باتری
radiotelegraph رادیو تلگراف
schematic diagram نقشه رادیو
radio star اختر رادیو
broadcasting station ایستگاه رادیو
radio telescopes رادیو تلسکوپ
radiotrician تکنیسین رادیو
radio telescope رادیو تلسکوپ
radioactive رادیو اکتیو
radio frequency choke چوک رادیو
radio relay رادیو رله
radio button دکمه رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio engineering مهندسی رادیو
radio set دستگاه رادیو
receptacles ژاک رادیو
radio tube لامپ رادیو
receptacle ژاک رادیو
radioisotope رادیو اکتیو
radioisotope رادیو ایزوتوپ
radiometer رادیو متر
air cell a battery باتری رادیو
radioactivity رادیو اکتیویته
radiography عکسبرداری رادیو
skiagraphy رادیو گرافی
pick up <idiom> دریافت صدای رادیو و...
buzzes هوم کردن رادیو
buzzed هوم کردن رادیو
radiocast توسط رادیو گستردن
radial محوری مربوط به رادیو
radials محوری مربوط به رادیو
radioluminescence رادیو لومینه سانس
buzzing هوم کردن رادیو
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
radon ماده رادیو اکتیو
on the air <idiom> بخشاز رادیو وتلوزیون
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
radio prospecting کشف معادن با رادیو
l antenna انتن معمولی رادیو
blooper صدای نامطبوع رادیو
aerial آنتن هوایی رادیو
buzz هوم کردن رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
universal receiver رادیو برق و باتری
aerials انتن هوایی رادیو
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radiostrontium استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiosonde دستگاه رادیو سوند هواسنجی
banana jack مادگی در رادیو برای دوشاخه
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
decay کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decayed کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decays کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
transmissions وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
facsimiles روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimile روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
elelctromagnetic الکترو مغناطیس
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
ground swell امواج
pulsed امواج ضربانی
emission انتشار امواج
interference تداخل امواج
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
pulse امواج ضربانی
gravity waves امواج ثقلی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
emissions انتشار امواج
gravitational waves امواج جاذبه
gravitational waves امواج گرانشی
wander wave امواج سیار
transient wave امواج سیار
pulsing ضربان امواج
spoondrift ترشح امواج
oscilloscope اشکارسازی امواج
reverberation برگشت امواج
tidal waves امواج جزرومدی
crashing waves امواج خروشان
incoherent waves امواج همدوس
reverberations برگشت امواج
sky wave امواج اسمانی
brain waves امواج مغزی
hertzian waves امواج هرتز
tosser دستخوش امواج
radio waves امواج رادیویی
ground waves امواج زمینی
thermal waves امواج گرمایی
the waves of the sea امواج دریا
propagation پخش امواج یا اعلامیه
reverberation برگشت دادن امواج
tidal wave امواج جذر و مدی
pulsing پرتاب امواج انرژی
bleeding باند تداخل امواج
reverberations برگشت دادن امواج
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
hertzian wave امواج هرتز hertz
echoes برگشت امواج رادار
conical scanning انتشار مخروطی امواج
echoing برگشت امواج رادار
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
echo برگشت امواج رادار
echoed برگشت امواج رادار
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
attenuation افت قدرت امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
wave front جبهه امواج رادیویی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
awash سرگردان بر روی امواج دریا
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com