English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
seller's option انتخاب فروشنده
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
supplier فروشنده
salesmen فروشنده
dealers فروشنده
monger فروشنده
vendors فروشنده
frontsman فروشنده
bargainer فروشنده
alienator فروشنده
suppliers فروشنده
dealer فروشنده
salesman فروشنده
seller فروشنده
sellers فروشنده
shopman فروشنده
salespersons فروشنده
salesperson فروشنده
vender فروشنده
sales clerk فروشنده
sales clerks فروشنده
sales man فروشنده
salesgirl فروشنده
sales woman فروشنده زن
salesgirls فروشنده
vendor فروشنده
salespeople فروشنده
saleswomen زن فروشنده
saleswoman زن فروشنده
computer salesman فروشنده کامپیوتر
saleswomen بانوی فروشنده
counter jumper فروشنده دکان
duopoly در انحصار دو فروشنده
computer vendor فروشنده کامپیوتر
saleswoman بانوی فروشنده
tallyman فروشنده اقساطی
caveat venditor اخطار به فروشنده
runner فروشنده سیار
traveling man فروشنده سیار
dealers فروشنده معاملات چی
dealer فروشنده معاملات چی
runners فروشنده سیار
traveling salesman فروشنده سیار
seller's option اختیار فروشنده
seller's market بازار فروشنده
salesclerk فروشنده مغازه
sales man فروشنده سیار
marginal seller فروشنده نهائی
sellers surplus مازاد فروشنده
supplier evaluation ارزیابی فروشنده
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
counterbid جواب خریداربه فروشنده
third party vendor فروشنده دسته سوم
supplier at arm's length فروشنده آزاد [اقتصاد]
aytomobile dealer فروشنده یا دلال اتومبیل
hardwareman فروشنده افزارواسباب فلزی
outfitters فروشنده لوازم شکار
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
caveat venditor ملتفت بودن فروشنده
haberdashers فروشنده لباس مردانه
outfitter فروشنده لوازم شکار
offeror فروشنده عرضه کننده
bottlegger فروشنده مشروب قاچاق
cutler فروشنده الات برنده
trinketer فروشنده جواهر بدلی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
herborist فروشنده گیاهان طبی
herbalist فروشنده گیاهان طبی
haberdasher فروشنده لباس مردانه
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
herbalists فروشنده گیاهان طبی
ironmongers فروشنده اهن الات
ironmonger فروشنده اهن الات
plumassier فروشنده پرهای ارایشی
herbist فروشنده گیاهان طبی
stationers فروشنده لوازم التحریر
stationer فروشنده لوازم التحریر
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
stapler فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
value added reseller فروشنده تکمیلی دسته دوم
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
corsetiere فروشنده شکم بند زنانه
hawker فروشنده دوره گرد وجار زن
clerks کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
hawkers فروشنده دوره گرد وجار زن
staplers فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
suppliers rating درجه بندی نمودن فروشنده ها
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
drysalter فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represent عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represents عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
right of stoppage in transitu حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
seller's market بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
discount register دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
ex ship یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
delivered at frontier یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
c.i.f. یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
choice انتخاب
choicer انتخاب
francs حق انتخاب
options انتخاب
choices انتخاب
option انتخاب
option حق انتخاب
franc حق انتخاب
franchise حق انتخاب
franchises حق انتخاب
options حق انتخاب
selecting انتخاب
choicest انتخاب
excerption انتخاب
drafts انتخاب
delegacy انتخاب
selection انتخاب
selections انتخاب
drafted انتخاب
draft انتخاب
suffrage حق انتخاب
election انتخاب
S HTTP سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
choiceless محروم از حق انتخاب
freedom to choose ازادی در انتخاب
selective قابل انتخاب
selective مبنی بر انتخاب
selective انتخاب کننده
choosey انتخاب کننده
chip select انتخاب تراشه
circuit switching انتخاب مدار
chooser انتخاب کننده
project selection انتخاب پروژه
choice of technology انتخاب تکنولوژی
cooptation انتخاب درونی
choosing انتخاب کردن
sifts انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
choose انتخاب کردن
direct selection انتخاب مستقیم
economic choice انتخاب اقتصادی
faulty selection انتخاب غلط
social selection انتخاب اجتماعی
opting انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
freedom of choice ازادی انتخاب
ikons راهنمای انتخاب
chooses انتخاب کردن
eligible شایسته انتخاب
eligible قابل انتخاب
pick out <idiom> انتخاب کردن
cs انتخاب تراشه
sifted انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
impluse selection انتخاب ایمپولز
screening, screenings انتخاب کردن
mischoice انتخاب غلط
route selection انتخاب مسیر
elective دارای حق انتخاب
electives دارای حق انتخاب
mischoose بد انتخاب کردن
outvoter انتخاب کننده
pickup انتخاب رشد
pitch upon انتخاب کردن
choosy انتخاب کننده
natural selection انتخاب طبیعی
picked انتخاب شده
chose انتخاب کرده
switched line خط انتخاب شده
preselection انتخاب مقدماتی
scracity and choice کمیابی و انتخاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com