English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English Persian
module اندازه میزان
modules اندازه میزان
Search result with all words
hinting در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
bathyconductograph وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
brinell hardness سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
gage میزان اندازه گیری
photographic dosimetry روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
Other Matches
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه وسیله اندازه گیری
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
gauges اندازه اندازه گیر
gauged اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
amounted میزان
meters میزان
amounts میزان
meter میزان
scalage میزان
amounting میزان
balances میزان
balance میزان
librae میزان
libra میزان
infiltration rate میزان
adjustments میزان
rates میزان
amount میزان
noise level میزان خش
rate میزان
adjustment میزان
criterion میزان
measure میزان
yardstick میزان
unit میزان
yardsticks میزان
units میزان
levelled میزان
levels میزان
leveled میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
metres میزان
weight میزان
rhythms میزان
rhythm میزان
scales میزان
volumes میزان
level میزان
volume میزان
metre میزان
degree of risk میزان خطر
adjusting میزان کردن
decrement میزان کاهش
adjust میزان کردن
degree of protection میزان حفافت
data rate میزان داده
damage criteria میزان ضایعات
damage criteria میزان خسارات
barometer میزان الهواء
watermarks تعیین میزان مد اب
amounts مقدار میزان
watermark تعیین میزان مد اب
amounting مقدار میزان
ratings میزان عوارض
amounted مقدار میزان
rating میزان عوارض
par میزان متوسط
expenditure میزان مصرف
barometers میزان الهواء
failure rate میزان خرابی
demand surface میزان تقاضا
discount rate میزان تخفیف
adjusts میزان کردن
education stand میزان تحصیلات
equilibration میزان کردن
error rate میزان خطا
evaporimter میزان تبخیر
amount مقدار میزان
tuner میزان ساز
delta librae دلتا- میزان
speed میزان شتاب
beta librae بتا- میزان
birthrate میزان موالید
isometric دارای یک میزان
calorimeter میزان الحراره
collimate میزان کردن
collision rate میزان برخورد
gradients میزان شیب
speeding میزان شتاب
admission rate میزان پذیرش
tuners میزان کننده
tuners میزان ساز
alpha librae الفا- میزان
quantum درجه میزان
speeds میزان شتاب
tuned میزان شده
gradient میزان شیب
precipitation میزان رطوبت
precipitation میزان بارندگی
conductance میزان هدایت
tuning میزان سازی
tuner میزان کننده
performance میزان کارائی
adjustment میزان کردن
remedying درمان میزان
remedy درمان میزان
remedies درمان میزان
allowance میزان مجاز
performances میزان کارائی
incidence میزان بروز
consumption rate میزان مصرف
contour line خط میزان منحنی
isometrics دارای یک میزان
humidity میزان رطوبت
credit rating میزان اعتبار
allowances میزان مجاز
effectiveness میزان تاثیر
remedied درمان میزان
sensitivity میزان حساسیت
standardization میزان کردن
rain glass میزان سنج
meters مقیاس میزان
availability میزان دسترسی
quantity discount میزان تخفیف
tuning indicator میزان نما
tuning meter میزان سنج
turbidity میزان کدری
voltage balance میزان ولتاژ
aligns میزان کردن
sprinkling میزان اندک
height adjustment میزان ارتفاع
resistance adjustment میزان پایداری
measure واحد میزان
tension adjustment میزان فشار
tunes میزان کردن
tune میزان کردن
rain glass میزان الهوا
rate of climb میزان صعود
rate of flow میزان جریان
survival rate میزان ماندگاری
volumes تعداد میزان
volume تعداد میزان
shear modulus میزان سختپایی
to figure up مبلغ یا میزان
torsion balance میزان ت_نش
setscrew پیچ میزان
aligning میزان کردن
aligned میزان کردن
salinity میزان شوری
align میزان کردن
rate of turn میزان گردش
rate of spending میزان مخارج
meter مقیاس میزان
rate of output میزان تولید
rate of loading میزان بارگذاری
Richter Scale میزان ریشتر
focussing میزان کردن
lapse rate میزان افت
focussed میزان کردن
focuses میزان کردن
focused میزان کردن
knock rating میزان بهسوزی
kiffa australis بتا- میزان
hygrometer میزان الرطوبه
goodness of fit میزان انطباق
focus میزان کردن
focusses میزان کردن
libra برج میزان
tempo میزان سرعت
tempos میزان سرعت
sensitivities میزان حساسیت
level of effort میزان تلاش
line of cerdit میزان اعتبار
tuned circuit مدار میزان شده
thermometers میزان الحراره درجه
strain rate میزان تغییر شکل
countdown میزان کردن ساعت
standardized test ازمون میزان شده
thermometre میزان الحراره درجه
deflation تقلیل میزان پول
line up <idiom> به درستی میزان کردن
margin میزان سود سهام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com