Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
lime paste
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
Other Matches
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
on offer
اماده برای فروش
fit to work
اماده برای کارکردن
prompt to go
اماده برای رفتن
ready to die
اماده برای مرگ
to fit with
اماده کردن برای
he was prone to mischief
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
cover
اماده برای برگرداندن توپ
coverings
اماده برای برگرداندن توپ
on guard
اماده برای دفاع باشید
up and running
اماده برای عملیات کامل
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
attentions
شمشیرباز اماده برای مبارزه
to stand in the gap
برای دفاع اماده بودن
bats
گل اماده برای کوزه گری
bat
گل اماده برای کوزه گری
batted
گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation
شمشیرباز اماده برای حمله
to keep ome's powder dry
برای هر رویدادی اماده بودن
mission ready
هواپیمای اماده برای پرواز
to prepare for war
برای جنگ اماده شدن
attention
شمشیرباز اماده برای مبارزه
covers
اماده برای برگرداندن توپ
enabled
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enable
تهیه کردن برای
enabling
تهیه کردن برای
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
full blown
تمام شکفته
slaked lime
اهک شکفته
new clown
تازه شکفته
coverings
اماده شدن برای دریافت توپ
covers
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
addressed
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
winterization
اماده کردن برای کار در زمستان
cramming
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
platform load
بار اماده برای بارریزی هوایی
crams
خودرا برای امتحان اماده کردن
herbescent
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cram
خودرا برای امتحان اماده کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
repertoire
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
clutch start
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pools
عده کارمند اماده برای انجام امری
groom
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
to the manner born
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
tropicalization
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pool
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
عده کارمند اماده برای انجام امری
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
sour mash
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
air slaked lime
اهک شکفته شده در هوا
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
set up
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
it is insusceptible of change
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
sawhorse
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
utopianism
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
air target material program
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
turnkey
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
hot site
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reaction time
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
corsage
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
curriery
محل تهیه چرم دباغی شده برای کار
utopism
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
corsages
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
sedans
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
septicidal
مربوط به کپسول میوه که ازطول خود شکفته شود
turnkey system
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
micropro
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
Daphne
گیاه دافنی
[که از برگ های آن برای تهیه رنگ زرد استفاده می شود.]
supercritical
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
master clear
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
catchpenny
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
yield of lime
نسبت حجم اهک شکفته شده به حجم ان قبل از شکفتن
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
ramp alert
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
nsfnet
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
prompts
اماده
in form
اماده
ablest
اماده
minded
اماده
equipped
اماده
prompt
اماده
susceptible
اماده
abler
اماده
provided
اماده
prompted
اماده
ready made
اماده
accoutrements
اماده
lief
اماده
in full fig
اماده
yare
اماده
ready
اماده
in store
اماده
readying
اماده
sets
اماده
supply
اماده
setting up
اماده
supplied
اماده
in the saddle
اماده
stock
اماده
stocked
اماده
supplying
اماده
yoi
اماده
handiest
اماده
handy
اماده
readied
اماده
readies
اماده
accoutred
اماده
fresh
اماده
fresh-
اماده
freshest
اماده
in gear
اماده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com