Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (2 milliseconds)
English
Persian
triller
اواز خوان باتحریر
Other Matches
yodeler
اواز خوان
songster
اواز خوان
crooner
اواز خوان
crooners
اواز خوان
singer
اواز خوان
singers
اواز خوان
songstress
زن اواز خوان
singin bird
پرنده اواز خوان
cantor
اواز خوان مذهبی
quaveringly
باتحریر
songless
بی اواز
sing
اواز
sings
اواز
voicing
اواز
voices
اواز
voice
اواز
songfest
مجلس اواز
singsong
یک وزن اواز
song
اواز سرودروحانی
airs
اواز اهنگ
aria
اواز یکنفره
air
اواز اهنگ
aired
اواز اهنگ
deep mouthed
گنده اواز
chitter
اواز خواندن
cantillate
با اواز خواندن
scat
اواز بی معنی
loudmouthed
بلند اواز
arias
اواز یکنفره
songs
اواز سرودروحانی
sings
تصنیف اواز خواندن
tune
اهنگ صدا اواز
serenader
سراینده اواز عاشقانه
sing
تصنیف اواز خواندن
cantabile
مناسب برای اواز
to sing to sleep
با اواز یا لالایی خوابندن
musicale
مجلس ساز و اواز
croon
زمزمه کردن اواز
crooned
زمزمه کردن اواز
crooning
زمزمه کردن اواز
croons
زمزمه کردن اواز
duos
اواز یا موسیقی دونفری
duo
اواز یا موسیقی دونفری
cadenzas
قطعه اواز یکنفری
cadenza
قطعه اواز یکنفری
tunes
اهنگ صدا اواز
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
vaudeville
درام دارای رقص و اواز
callithump
اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
accompaniments
ساز یا اواز همراهی کننده
hers is best
مال اواز همه بهتراست
tables
خوان
tabled
خوان
table
خوان
lip reader
لب خوان
tabling
خوان
recitalist
تک خوان
soloists
تک خوان
soloist
تک خوان
an omnivorous reader
<idiom>
خر خوان
oratorio
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
can you pronounce him safe
بگویید که اواز خطر محفوظ است
discant
نوعی اواز به درازا بحث کردن
oratorios
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
acapella
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
quaver
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
gospeller
انجیل خوان
lamenter
مرثیه خوان
gleeman
حماسه خوان
epigraphist
کتیبه خوان
epistler
رساله خوان
epistoler
رساله خوان
film reader
فیلم خوان
document reader
سند خوان
tape reader
نوار خوان
phrenologist
جمجمه خوان
prayerful
نماز خوان
prelector
خطابه خوان
psalmist
مزمور خوان
sopranist
ششدانگ خوان
sopranist
زیر خوان
songster
غزل خوان
threnodist
مرثیه خوان
peayer
دعا خوان
weeper
نوحه خوان
mark sense reader
نشان خوان
night raven
مرغ شب خوان
optical character reader
کاراکترنوری خوان
optical reader
نور خوان
page reader
صفحه خوان
scrimmager
رجز خوان
card reader
کارت خوان
badge reader
نشانه خوان
mourner
نوحه خوان
mourners
نوحه خوان
ballad singer
تصنیف خوان
braggart
رجز خوان
braggarts
رجز خوان
cantatrice
زن اوازه خوان
decoder
رمز خوان
character reader
دخشه خوان
studious
کتاب خوان
studious
درس خوان
descants
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
descant
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
accompanists
همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
optical page reader
صفحه نوری خوان
paper tape reader
نوار کاغذی خوان
major-domos
نافر خوان سالار
psalmodist
زبور خوان مزمورسرا
buskers
آواز خوان دورهگرد
busker
آواز خوان دورهگرد
artistes
اوازه خوان یا رقاص
artiste
اوازه خوان یا رقاص
major-domo
نافر خوان سالار
major domo
نافر خوان سالار
optical mark reader
علامت خوان نوری
optical mark reader
نشان خوان نوری
reference
کتاب بس خوان بازگشت
lay clerk
سرود خوان کلیسا
references
کتاب بس خوان بازگشت
beadsman
فاتحه خوان مزدور
optical character reader
دخشه خوان نوری
disk drive head
نوک دیسک خوان
chanter
سرود خوان کلیسا
optical mark reader
علامت نوری خوان
magnetic tape reader
نوار مغناطیسی خوان
quintet
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
ballad
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
ballads
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
antistrophe
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
quintette
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
threnodist
روضه خوان مرثیه نویس
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
choristers
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
chorister
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
The singer made some recordings ,.
آوازه خوان چند صفحه پرکرد
fugues
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugue
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
omr
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
fugal
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
yodelling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
like father like son
پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
disk operating system
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
turnaround document
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com