English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
self awareness اگاهی از خود خویشتن شناسی
Other Matches
self image خویشتن شناسی
self خویشتن
selfhood خویشتن
self worship پرستش خویشتن
self advancement جلوبری خویشتن
self acceptance خویشتن پذیری
self recrimination ملامت خویشتن
self justification توجیه خویشتن
self mutilation جرح خویشتن
self observation خویشتن نگری
self perception ادراک خویشتن
self-denial انکار خویشتن
restrained خویشتن دارانه
self scrutiny درون خویشتن بینی
self examination درون خویشتن بینی
defendance need نیاز خویشتن پایی
self analysis تجزیه وتحلیل خویشتن
introspectionist خویشتن نگری است
continence خویشتن داری پرهیزگاری
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
self accusation عمل تهمت زدن به خویشتن
self administered اداره شونده بوسیله خویشتن
self-appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
there is nothing like leather هر که نقش خویشتن بیند دراب
self analytical تجزه وتحلیل کننده خویشتن خود شناس
introverts شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
ideas اگاهی
inkling اگاهی
perceptions اگاهی
awareness اگاهی
noticed اگاهی
intimations اگاهی
intimation اگاهی
perception اگاهی
acquaintances اگاهی
notices اگاهی
i.e. اگاهی
intelligence اگاهی
conscious mind حس اگاهی
cogency اگاهی
appreciation [awareness] حس اگاهی
conizance اگاهی
awareness حس اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] حس اگاهی
advertisements اگاهی
informational اگاهی
notice اگاهی
noticing اگاهی
consciousness اگاهی
information اگاهی
knowledge اگاهی
idea اگاهی
monition اگاهی
mindfulness اگاهی
consciousness حس اگاهی
notify اگاهی دادن
auguries پیش اگاهی
to give to understand اگاهی دادن
notifying اگاهی دادن
transinformation اگاهی متقابل
notified اگاهی دادن
to give the alarm اگاهی دادن
advertiser اگاهی دهنده
advertisers اگاهی دهنده
apprising اگاهی دادن
to come to know اگاهی یافتن
apprises اگاهی دادن
precognition پیش اگاهی
apprise اگاهی دادن
to give intelligence اگاهی دادن
to give notice اگاهی دادن
awakened اگاهی یافته
foreknowledge اگاهی از پیش
class consciousness اگاهی طبقهای
information theory نظریه اگاهی
informatory اگاهی بخش
forebedement اگاهی از پیش
notifies اگاهی دادن
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge domain قلمرو اگاهی
knowledge engineer مهندسی اگاهی
the infinitive mood مصدر اگاهی
coconscious اگاهی ثانوی
coconsciousness اگاهی ثانوی
cognizance شناسایی اگاهی
foredknowlege اگاهی از پیش
group consciousness اگاهی گروهی
criminal investigation department اداره اگاهی
the d. poliee اداره اگاهی
criminal i. department اداره اگاهی
conversancy اگاهی کامل
conversance اگاهی کامل
monitor اگاهی دهنده
monitored اگاهی دهنده
monitors اگاهی دهنده
knowlege representation نمایش اگاهی
informant اگاهی دهنده
informs اگاهی دادن
informants اگاهی دهنده
learn اگاهی یافتن
prescience اگاهی از پیش
inform اگاهی دادن
informing اگاهی دادن
augury پیش اگاهی
meta knowledge اگاهی غیرنمادین
letter of a اگاهی نامه
learns اگاهی یافتن
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology گونه شناسی نوع شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
subliminally خارج ازمرحله اگاهی
foretelling ازپیش اگاهی دادن
foreknow از غیب اگاهی داشتن
alarm : هشدار اگاهی از خطر
foretells ازپیش اگاهی دادن
alarum : هشدار اگاهی از خطر
for your information برای اگاهی شما
you are advised that به شما اگاهی میدهد
we are informed by him that محترما` اگاهی میدهد که
foretold از پیش اگاهی داد
foretell ازپیش اگاهی دادن
science علم طبیعی اگاهی
alarms : هشدار اگاهی از خطر
Scotland اداره اگاهی در لندن
subliminal خارج ازمرحله اگاهی
alarmingly : هشدار اگاهی از خطر
dope اگاهی داروی مخدر
dopes اگاهی داروی مخدر
sensibleness عملی بودن اگاهی
alarmed : هشدار اگاهی از خطر
immediacy اگاهی حضور ذهن
sciences علم طبیعی اگاهی
monitory وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
enlightement روشنی فکر اگاهی حقیقی
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to obtaini. on anything درباره چیزی اگاهی یافتن
briefest کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer کوتاه کردن اگاهی دادن
brief کوتاه کردن اگاهی دادن
forecast از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
know allmen by these presents بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
intelligently از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
forecasted از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
forecasts از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
i have no idea of that هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agents provocateurs مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
agent provocateur مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fenders علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
books اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
oenology می شناسی شراب شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
to put any one up to something کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
areodetic مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
i have no knowledge of it هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
information science علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
neurology پی شناسی
hydrology اب شناسی
chirognomics کف شناسی
pyrtretology تب شناسی
appreciative حق شناسی
ichnolighology رد پا شناسی
toxicology سم شناسی
graphology خط شناسی
palmistry کف شناسی
sferics جو شناسی
technology فن شناسی
technologies فن شناسی
appreciatively حق شناسی
angiology رگ شناسی
gratefulness حق شناسی
somatology تن شناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com