English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
English Persian
exposure station ایستگاه هوایی
Search result with all words
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
forward air control post ایستگاه کنترل هوایی جلو
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
Other Matches
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
sited ایستگاه
stand ایستگاه
site ایستگاه
sites ایستگاه
stationed ایستگاه
stations ایستگاه
station ایستگاه
terminuses ایستگاه نهایی
terminus ایستگاه نهایی
space stations ایستگاه فضایی
known datum point ایستگاه معلوم
client ایستگاه پردازشگر
clients ایستگاه پردازشگر
slave station ایستگاه فرعی
space platform ایستگاه فضایی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
ambulance station ایستگاه امبولانس
broadcasting station ایستگاه رادیو
station house ایستگاه کلانتری
bus bay ایستگاه اتوبوس
bus terminal ایستگاه اتوبوس
wayside ایستگاه فرعی
cabstand ایستگاه درشکه
broadcast station ایستگاه فرستنده
space station ایستگاه فضایی
relay station ایستگاه رله
stand بساط ایستگاه
railway station ایستگاه قطار
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
coast station ایستگاه ساحلی
climatological station ایستگاه هواشناسی
relay station ایستگاه واسطه
workstations ایستگاه کاری
station master رئیس ایستگاه
remote station ایستگاه دوردست
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
stationmaster رئیس ایستگاه
power stations ایستگاه مولدنیرو
substation ایستگاه فرعی
air way station ایستگاه کنترل
power station ایستگاه مولدنیرو
substation خرده ایستگاه
control station ایستگاه کنترل
base end station ایستگاه عقب
control cubicle ایستگاه فرمان
reading station ایستگاه خواندن
stationmasters رئیس ایستگاه
workstation ایستگاه کاری
forward station ایستگاه جلو
stopping ایستگاه نقطه
stopped ایستگاه نقطه
tide station ایستگاه جزر و مد
bus stop ایستگاه اتوبوس
bus stops ایستگاه اتوبوس
stop ایستگاه نقطه
master station شاه ایستگاه
stops ایستگاه نقطه
height of site ارتفاع ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
traverse station ایستگاه پیمایش
orienting station ایستگاه توجیه
fuelling station ایستگاه سوختگیری
ground position ایستگاه زمینی
wireless station ایستگاه بی سیم
police station ایستگاه پلیس
police stations ایستگاه پلیس
loading station ایستگاه بارگیری
tracking station ایستگاه ردیابی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
enquiry station ایستگاه پرس و جو
tracking stations ایستگاه ردیابی
station house ایستگاه راه اهن
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
trig point ایستگاه مثلث بندی
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
railway station ایستگاه راه اهن
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
alert station ایستگاه اماده باش
fire stations ایستگاه اتش نشانی
lay by جایگاه ایست ایستگاه
station ایستگاه اتوبوس وغیره
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather stations ایستگاه هوا شناسی
remote station ایستگاه دور دست
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
remote station ایستگاه راه دور
alert station ایستگاه اعلام خطر
fire station ایستگاه اتش نشانی
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
rawinsonde ایستگاه راوین سوند
net control ایستگاه کنترل شبکه
stops متوقف کردن ایستگاه
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stopping متوقف کردن ایستگاه
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
stopped متوقف کردن ایستگاه
rain gauge station ایستگاه باران سنجی
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
firehouse ایستگاه اتش نشانی
base line end station ایستگاه انتهایی خط مبنا
way station ایستگاه رله مخابراتی
stop متوقف کردن ایستگاه
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
Where is the nearest underground station? نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
platform سکوی ایستگاه راه آهن
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
uplink خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com