Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English
Persian
longshoreman
باربر لنگرگاه
longshoremen
باربر لنگرگاه
longshorement
باربر لنگرگاه
Other Matches
carrier
باربر
Porter
باربر!
backers
باربر
backer
باربر
coolies
باربر
coolie
باربر
heaver
باربر
carriers
باربر
backpacker
باربر
porter
باربر
cooly
باربر
load bearing wall
دیوار باربر
load bearing partition
تیغه باربر
load bearing partition
جداگر باربر
lumper
باربر کشتی
skycap
باربر فرودگاه
supporting beam
تیر باربر
bearing wall
دیوار باربر
pack animal
حیوان باربر
porters
باربر حمال
load-bearing
دیوار باربر
porter
باربر حمال
rhinos
قایق باربر
rhino
قایق باربر
pack animals
حیوان باربر
arch-ring
منحنی باربر
Can you find me a porter?
آیا میتوانید برای من یک باربر پیدا کنید؟
forecaddie
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
harbouring
لنگرگاه
harboured
لنگرگاه
harbour
لنگرگاه
harbours
لنگرگاه
port complex
لنگرگاه
harbourage
لنگرگاه
harborage
لنگرگاه
harbor
لنگرگاه
dockage
لنگرگاه
harbors
لنگرگاه
docks
لنگرگاه
docked
لنگرگاه
port
لنگرگاه
berthed
لنگرگاه
haven
لنگرگاه
anchorage
لنگرگاه
dock
لنگرگاه
anchorages
لنگرگاه
harboring
لنگرگاه
harbored
لنگرگاه
pier
لنگرگاه
berths
لنگرگاه
berthing
لنگرگاه
piers
لنگرگاه
berth
لنگرگاه
levee
بند لنگرگاه
anchorage
باج لنگرگاه
roadstead
لنگرگاه باز
dockers
کارگر لنگرگاه
docker
کارگر لنگرگاه
anchorages
باج لنگرگاه
anchorage buoy
بویه لنگرگاه
aerial port
لنگرگاه هوایی
dock dues
هزینههای لنگرگاه
dock receipt
رسید لنگرگاه
dock warrant
رسید لنگرگاه
dock yard
محوطه لنگرگاه
berthing
اطاق کشتی لنگرگاه
wharf
لنگرگاه لنگر انداختن
berthed
اطاق کشتی لنگرگاه
wharfinger
صاحب لنگرگاه یابارانداز
advanced fleet anchorage
لنگرگاه مقدم ناوگان
wharves
لنگرگاه لنگر انداختن
roadstead
لنگرگاه بدون حفاظ
berth
اطاق کشتی لنگرگاه
roadstead
لنگرگاه دور از ساحل
berths
اطاق کشتی لنگرگاه
leave the anchorage
ترک کردن لنگرگاه
wharfs
لنگرگاه لنگر انداختن
dry docks
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
wharfinger
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
boat train
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat trains
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com