Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English
Persian
strake
باریکه زمین
Search result with all words
panhandle
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
panhandles
زمین باریکه
panhandling
زمین باریکه
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
screed
تکه پاره باریکه زمین
Other Matches
slatey
شبیه سنگ لوح باریکه باریکه
slaty
شبیه سنگ لوح باریکه باریکه
slipe
باریکه باریکه کردن سریدن
slabs
باریکه باریکه شدن
slab
باریکه باریکه شدن
tracked
باریکه
necks
باریکه
tracks
باریکه
band
باریکه
bands
باریکه
backwater
باریکه اب
track
باریکه
beam
باریکه
slatted
باریکه باریکه
isthmus
باریکه
isthmuses
باریکه
beams
باریکه
backwaters
باریکه اب
berme
باریکه
hair space
باریکه
slipe
باریکه
berm
باریکه
neck
باریکه
strip
باریکه
ion beam
باریکه یونی
splintered
باریکه چوب
molecular beam
باریکه مولکولی
mica strip
باریکه میکا
jogs
باریکه بیقاعدگی
electron beam
باریکه الکترون
jogged
باریکه بیقاعدگی
jog
باریکه بیقاعدگی
slice
تکه باریکه
isthmian
وابسته به باریکه
tab
برگ باریکه
isthmic
وابسته به باریکه
tabs
باریکه دادن به
sheer
باریکه پل ناو
slabs
ورقه باریکه
slab
ورقه باریکه
tabs
برگ باریکه
splinter
باریکه چوب
slices
تکه باریکه
tab
باریکه دادن به
splintering
باریکه چوب
splinters
باریکه چوب
jogging
باریکه بیقاعدگی
steaks
باریکه گوشت کبابی
rib
گچی لنگه باریکه
steak
باریکه گوشت کبابی
garboard strake
باریکه تحتانی ناو
hot rolled strip
باریکه نورد شده داغ
potato chip
باریکه سیب زمینی سرخ کرده
potato chips
باریکه سیب زمینی سرخ کرده
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
anti tear strips
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
listel
باریکه راه راه
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
rooter
زمین کن
globe
زمین
cinder tracks
زمین دو
cinder track
زمین دو
land
زمین
floors
کف زمین
this earthly round
زمین
terrain
زمین
soil
زمین
soiling
زمین
soils
زمین
norland
زمین
floor
کف زمین
lackland
بی زمین
tellus
زمین
acres
زمین
acre
زمین
grass roots
کف زمین
land n
زمین
graze
زمین
grazed
زمین
grazes
زمین
earthing
زمین
floored
کف زمین
ground
: زمین
fields
زمین
ground line
خط زمین
ground
زمین
extra terrestrial
زمین
domain
زمین
ground
کف زمین
domains
زمین
real estate
زمین
ground surface
کف زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
floor
کف زمین
globes
زمین
field
زمین
earths
زمین
geodetically
زمین
aerospace
جو زمین
fielded
زمین
earth
زمین
earth crust
پوسته زمین
uplands
زمین بلند
uplands
زمین کوهستانی
original ground
زمین طبیعی
paralytic disability
زمین گیری
orbit of the earth
مدار زمین
original ground
زمین بکر
upland
زمین بلند
earth current
برق زمین
drill harrow
زمین صاف کن
parterre
در طول زمین
downfield
زمین حریف
parcelling
تفکیک زمین
terrain
عوارض زمین
terrain
زمین ناحیه
terrain
نوع زمین
geochemistry
زمین شیمی
terrain
زمین عملیات
geodesy
زمین سنجی
basement
زیر زمین
basements
زیر زمین
upland
زمین کوهستانی
open country
زمین باز
floor
محدوده زمین
geotherm
همدمای زمین
floored
محدوده زمین
isogeotherm
همدمای زمین
floors
محدوده زمین
geolatry
زمین پرستی
demesne
تملک زمین
deer lick
زمین شوره
ground connection
اتصال زمین
dead earth
اتصال زمین
dead group
زمین بیروح
cultivated land
زمین محیات
geosphere
زمین سپهر
geoisotherm
همدمای زمین
paralysis
زمین گیری
neutral earth
زمین خنثی
difficult terrain
زمین دو عارضه
borderland
زمین سرحدی
borderlands
زمین سرحدی
laird
صاحب زمین
lairds
صاحب زمین
bog
زمین باطلاقی
bogs
زمین باطلاقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com