English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English Persian
histology بافت شناسی
Search result with all words
histologic وابسته به بافت شناسی
histological وابسته به بافت شناسی
histologist متخصص بافت شناسی
histology علم بافت شناسی
Other Matches
mixd weave بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
knit goods کش بافت
fiber بافت
contexture بافت
neurine بافت پی
loose texture بافت شل
knitted بافت
of a loose texture شل بافت
grain بافت
texture بافت
of a loose textture شل بافت
contexts بافت
gold tisane زر بافت
tissue بافت
tissues بافت
context بافت
textures بافت
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
necrosis بافت مردگی
in vivo بافت زنده
flat weave تخت بافت
knit goods کالای کش بافت
knotless بافت تقلبی
cellular بافت سلولی
interlocking بافت با قلاب
knotless بافت شل و آزاد
fiber بافت لیف
slit weave بافت چاکدار
collenchyma بافت کلانشیم
typical <adj.> بافت عادی
cellular tissue بافت زنبوری
biopsy بافت برداری
adipose tissue بافت چربی
homespun بافت خانگی
fibrosis تصلب بافت ها
finespun ریز بافت
basket-weave بافت حصیری
plain weave بافت حصیری
slip خطا در بافت
histoloysis بافت خواری
histogenesis بافت سازی
histogen بافت ساز
hand knitted دست بافت
hand knife خوش بافت
style سبک بافت
texture ترکیب بافت
typical <adj.> بافت معمولی
weaving draft نقشه بافت
sclerenchyma بافت زنبوری
soil texture بافت خاک
basket weave بافت حصیری
stroma بافت نمدی
stroma بافت بنیادی
texture بافت تاروپود
phloem بافت لیفی
textures بافت تاروپود
weave ساختن بافت
grossed درشت بافت
grosser درشت بافت
selvage گرد بافت
selvedge گرد بافت
sennet بافت حصیری
gross درشت بافت
grossing درشت بافت
grossest درشت بافت
grosses درشت بافت
xylem بافت چوبی
plain weave بافت ساده
webs بافت یا نسج
web بافت یا نسج
sclerosis تصلب بافت
chain stitch بافت زنجیری
close-knit ریز بافت
weaves ساختن بافت
woof دست بافت
fibre بافت لیف
woofs دست بافت
fibres بافت لیف
welknit خوش بافت
nerve tissue بافت عصبی
vascular tissue بافت هادی
vascular tissue بافت اوندی
texture of soil بافت خاک
direction سمت بافت
tightly weave بافت پرتراکم و سفت
reticulum بافت نگاهدارنده اعصاب
reticulum بافت همبند و مشبک
warp نخ تار [در طول بافت]
sclerenchyma بافت سخت سلولی
sequestrum قسمت بافت مرده
homespun بافت میهنی وطنی
wire netting بافت توری سیمی
anterior commissure بافت رابط قدامی
taffetized دارای بافت تافته
building steel lathing بافت ساختمان فولادی
commissure بافت عصبی رابط
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
soil separates اجزاء بافت خاک
epithelialize بافت پوششی شدن
epithelize بافت پوششی شدن
contextual architecture معماری بافت گرایی
collenchyma بافت لانه زنبوری
woodiness بافت چوبی وفوردرخت
plain weave پارچه ساده بافت
myoma غده بافت ماهیچه
hypoxia کاهش اکسیژن بافت
lymphopoiesis تشکیل بافت لنفی
balanced plain weave بافت ساده یک رو یک زیر
blemish [mistake] عدم تقارن در بافت
lymphomatous دارای بافت لنفی
of a coarse fibre درشت بافت زمخت
neuroglia بافت حافظ عصب
knotless بافت بدون گره
gauze نوعی بافت توری
lymphomatoid دارای بافت لنفی
mesophyll بافت درونی برگ
metal gauze بافت توری فلزی
hypoxemia کاهش اکسیژن بافت
fabrics سبک بافت اساس
suber بافت چوب پنبهای
fabric سبک بافت اساس
homemade خانگی خانه بافت
phelloderm بافت چوب پنبهای
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
fibrosis افزایش بافت لیفی
oenology می شناسی شراب شناسی
tarlatan پارچه نخی ساده بافت
neurogenic ایجاد کننده بافت عصبی
suberic دارای بافت چوب پنبهای
parenchyma مغز غده بافت اصلی
lymphoma غده مرکب از بافت لنفاوی
aceratosis نارسی و نابالغی بافت شاخی
texture دارای بافت ویژهای نمودن
scar tissue بافت همبند جای زخم
dyed-in-the-wool پیش از بافت رنگرزی شده
regattas پارچه نخی سفت بافت
flat weave بافت ساده و بدون پرز
biopsy ازمایش میکروسکپی بافت زنده
suberous دارای بافت چوب پنبهای
cotton duke بافت ساده پنبهای یا کتانی
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
intervenium بافت میان رگهای برگ
regatta پارچه نخی سفت بافت
textures دارای بافت ویژهای نمودن
anomalous weave بی نظمی و عدم تقارن در بافت
faille نوعی پارچه ساده بافت
adenoidal منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
suberose دارای بافت چوب پنبهای
match قرینه سازی در طرح یا بافت
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
gray matter ماده خاکستری بافت عصبی مغز
adenoma ورم خوش خیم بافت غدهای
necrotic دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
conceit [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
albumen مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
suberization ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
Urban tissue sites سایت های بافت فرسوده شهری
albumens مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
frostbite یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
corks بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork بافت چوب پنبه درخت بلوط
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
phlegmon اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
to pace the web پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
adenoid شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
welknit سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
homograft پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
bunting پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
essential elements [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
epithelioma غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
texture mapping 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
graft پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com