English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
Bank for International Settlements [BIS] بانک تسویه پرداخت بین المللی
Other Matches
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
bank for international settlements بانک پرداختهای بین المللی
settlements تسویه پرداخت
settlement تسویه پرداخت
pay off تسویه کردن پرداخت
paying bank بانک پرداخت کننده
stop payment دستور عدم پرداخت چک به بانک
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
reserving مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
rediscount rate نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
giro روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
international practice عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international loans استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
adjustment تسویه
adjustments تسویه
settle تسویه
settles تسویه
liquidation تسویه
settlements تسویه
clearing تسویه
clearings تسویه
settlement تسویه
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
adjust تسویه نمودن
compromising تسویه کردن
effective treatment تسویه کارا
liquidized تسویه کردن
effective treatment تسویه موثر
automatic treatment تسویه خودکار
realization account حساب تسویه
compromises تسویه کردن
compromise تسویه کردن
settlement day روز تسویه
settlement of credit تسویه اعتبار
liquidity تسویه پذیری
liquidizing تسویه کردن
defray تسویه کردن
defrayed تسویه کردن
defraying تسویه کردن
defrays تسویه کردن
clearings تسویه تسطیح
clearing تسویه تسطیح
offsetting تسویه کردن
offset تسویه کردن
arrangements حل و فصل تسویه
arrangement حل و فصل تسویه
checking out تسویه حساب
biological treatment تسویه زیستی
amicable settlement تسویه دوستانه
judicial settlement تسویه قضایی
liquidizes تسویه کردن
liquidize تسویه کردن
solutions تادیه تسویه
solution تادیه تسویه
liquidate تسویه کردن
liquidated تسویه کردن
settlement terms شرایط تسویه
liquidates تسویه کردن
liquidating تسویه کردن
liquidised تسویه کردن
liquidises تسویه کردن
settlement of disputes تسویه منازعات
liquidising تسویه کردن
liquidator سرپرست تسویه حساب
liquidators سرپرست تسویه حساب
full and final settlement تسویه تمام و کمال
date of change of acountability تاریخ تسویه حساب
offscouring چیز تسویه شده
clearing house دفتر تسویه حساب
clearing houses دفتر تسویه حساب
retiring a bill براتی را تسویه کردن
pony ریز تسویه حساب کردن
adjusts تسویه نمودن مطابق کردن
chemotrophic treatment تسویه خوراک ساخت شیمیایی
wind up <idiom> به پایان رساندن ،تسویه کردن
adjusting تسویه نمودن مطابق کردن
ponies ریز تسویه حساب کردن
pay up حسابهای معوقه را تسویه کردن
poney ریز تسویه حساب کردن
settlement by abandonment تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
pacific settlement تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
banks بانک
bank بانک
check چک بانک
checked چک بانک
checks چک بانک
international بین المللی
international line خط بین المللی
internationals بین المللی
state bank بانک استان
development bank بانک توسعه
bank asset دارائی بانک
saving bank بانک پس انداز
bankers بانک دار
banker بانک دار
shroff بانک دار
bank bill برات بانک
bank در بانک گذاشتن
mortgage bank بانک رهنی
world bank بانک جهانی
national bank بانک ملی
central bank بانک مرکزی
bank بانک ضرابخانه
bankroll سرمایه بانک
monopoly bank بانک انحصاری
memory bank بانک حافظه
banks بانک ضرابخانه
state bank بانک دولتی
bank failures ورشکستگی بانک
bank of deposit بانک پس انداز
bank overdraft بدهی به بانک
bank stock سهام بانک
loan bank بانک وامی
bankbill برات بانک
loan bank بانک استقراضی
bankbook کتابچه بانک
banks در بانک گذاشتن
piggy bank <idiom> بانک کوچک
merchant bank بانک بازرگانی
data bank بانک داده ها
bank rate نرخ بانک
data banks بانک اطلاعاتی
intermediary bank بانک میانجی
clearing banks بانک پس انداز
remitting bank بانک واگذارنده
clearing bank بانک پس انداز
merchant banks بانک بازرگانی
data banks بانک اطلاعات
data bank بانک اطلاعاتی
data banks بانک داده ها
authorized bank بانک مجاز
data bank بانک اطلاعات
germplasm bank بانک گونه ها
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
[as] compared to international standards در معیارهای بین المللی
international migration مهاجرت بین المللی
system international سیستم بین المللی
international dualism دوگانگی بین المللی
standard time وقت بین المللی
lingua franca زبان بین المللی
cosmopolitanism بین المللی بودن
international call مکالمه بین المللی
high seas ابهای بین المللی
international acts مستندات بین المللی
international equilibrium تعادل بین المللی
internationalize بین المللی کردن
international acts اسناد بین المللی
internationalization بین المللی کردن
internationality بین المللی بودن
international reserves ذخائر بین المللی
world wars جنگ بین المللی
world war جنگ بین المللی
international reserves اندوختههای بین المللی
internationalism احساسات بین المللی
internationals بازیگر بین المللی
international practice رویه بین المللی
international comity نزاکت بین المللی
international custom عرف بین المللی
international liquidity نقدینگی بین المللی
Esperanto زبان بین المللی
international meeting مجمع بین المللی
international court دادگاه بین المللی
internationally از لحاظ بین المللی
lingua francas زبان بین المللی
international treaties عهود بین المللی
international etiquette نزاکت بین المللی
international trade تجارت بین المللی
international بازیگر بین المللی
international telephone circuit خط تلفنی بین المللی
by international standards در معیارهای بین المللی
international union اتحادیههای بین المللی
international union اتحادیه بین المللی
international date line خط موافقتنامه بین المللی
Where is the nearest bank? نزدیکترین بانک کجاست؟
collecting bank بانک وصول کننده
deposits به حساب بانک گذاشتن
negotiating bank بانک معامله کننده
approved bank بانک تایید شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com