Total search result: 129 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
banker |
بانک دار |
bankers |
بانک دار |
shroff |
بانک دار |
|
|
Search result with all words |
|
deposit |
به حساب بانک گذاشتن |
deposits |
به حساب بانک گذاشتن |
reserve |
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد |
reserves |
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد |
reserving |
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد |
blood bank |
بانک جمع اوری خون |
blood banks |
بانک جمع اوری خون |
electronic |
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس |
check |
چک بانک |
checked |
چک بانک |
checks |
چک بانک |
clearing bank |
بانک پس انداز |
clearing banks |
بانک پس انداز |
giro |
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر |
giros |
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر |
croupier |
کمک صاحب بانک |
croupiers |
کمک صاحب بانک |
account |
حساب داشتن در بانک |
bank |
بانک ضرابخانه |
bank |
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن |
bank |
بانک |
bank |
در بانک گذاشتن |
bank |
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه |
banks |
بانک ضرابخانه |
banks |
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن |
banks |
بانک |
banks |
در بانک گذاشتن |
banks |
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه |
data bank |
بانک داده ها |
data bank |
بانک اطلاعات |
data bank |
بانک اطلاعاتی |
data banks |
بانک داده ها |
data banks |
بانک اطلاعات |
data banks |
بانک اطلاعاتی |
bank rate |
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود |
bank rate |
نرخ بانک |
merchant bank |
بانک بازرگانی |
merchant banks |
بانک بازرگانی |
accepting bank |
بانک قبولی نویس |
accepting bank |
بانک پذیرنده حواله یابرات |
accepting bank |
بانک قبول کننده |
advising bank |
بانک ابلاغ کننده |
atm |
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند |
authorized bank |
بانک مجاز |
available cash |
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است |
bank asset |
دارائی بانک |
bank balance sheet |
تراز نامه بانک |
bank bill |
برات بانک |
bank capital requirement |
سرمایه مورد نیاز بانک |
bank failures |
ورشکستگی بانک |
bank for international settlements |
بانک پرداختهای بین المللی |
bank giro |
همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول |
bank of deposit |
بانک پس انداز |
bank of issue |
بانک ناشر اسکناس |
bank overdraft |
بدهی به بانک |
bank stock |
سهام بانک |
bankable |
نقد شدنی در بانک |
bankable |
قابل پذیرش در بانک |
bankbill |
برات بانک |
bankbook |
کتابچه بانک |
bankbook |
دفترحساب بانک دفترچه بانکی |
bankroll |
سرمایه بانک |
big five |
پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند |
cancelled cheque |
چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است |
cashier's check |
چکی که بانک عهده خود بکشد |
central bank |
بانک مرکزی |
collecting bank |
بانک وصول کننده |
confirming bank |
بانک تائید کننده |
counter check |
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد |
deposit in the bank |
در بانک به ودیعه گذاردن |
deposit with the bank |
در بانک ودیعه گذاردن |
depositor |
کسیکه پول در بانک میگذارد |
development bank |
بانک توسعه |
drawen on the national bank |
عهده بانک ملی |
eft |
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند |
export import bank |
بانک صادرات واردات |
faro |
نوعی بازی قمار شبیه بانک |
federal reserve bank |
بانک فدرال رزرو |
fractional reserve banking |
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد |
germplasm bank |
بانک گونه ها |
inclearing |
همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد |
international development association |
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است |
international finance corporation |
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است |
issuing bank |
بانک صادر کننده |
issuing bank |
بانک گشاینده اعتبار |
legal reserves |
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند |
loan bank |
بانک وامی |
loan bank |
بانک استقراضی |
lombard street |
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن |
memory bank |
بانک حافظه |
monopoly bank |
بانک انحصاری |
mortgage bank |
بانک رهنی |
national bank |
بانک ملی |
negotiating bank |
بانک معامله کننده |
opening bank |
بانک باز کننده اعتبار |
paying bank |
بانک پرداخت کننده |
presenting bank |
بانک ارائه کننده |
rediscount rate |
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد |
remitting bank |
بانک واگذارنده |
reserve requirement |
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد |
Other Matches |
|
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. |
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی. |
world bank |
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد |
saving bank |
بانک پس انداز |
state bank |
بانک استان |
state bank |
بانک دولتی |
world bank |
بانک جهانی |
intermediary bank |
بانک میانجی |
piggy bank <idiom> |
بانک کوچک |
to pay in |
بحساب بانک گذاشتن |
to place money in the bank |
پول در بانک گذاشتن |
stakeholder |
نگهدارنده بانک در قمار |
Where is the nearest bank? |
نزدیکترین بانک کجاست؟ |
German Central Bank |
بانک مرکزی آلمان |
approved bank |
بانک تایید شده |
Which bank do you bank with? |
در کدام بانک حساب دارید؟ |
Which bank do you bank with? |
با کدام بانک کار می کنید؟ |
time deposits |
مطالبه نقدی موجل از بانک |
I have entangled myself with the banks . |
خودم را گرفتار بانک ها کردم |
stop payment |
دستور عدم پرداخت چک به بانک |
Bank for International Settlements [BIS] |
بانک تسویه پرداخت بین المللی |
This check is on bank Melli . |
این چه بعهده بانک ملی است |
Does the bank acknowledge your signature ? |
آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟ |
opening hours |
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود. |
break the bank <idiom> |
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن) |
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. |
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای. |
sideways ROM |
نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند |