English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
English Persian
bank of issue بانک ناشر اسکناس
Other Matches
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
rediscount rate نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
giros روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giro روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
publicists ناشر
publishers ناشر
publisher ناشر
publicist ناشر
software publisher ناشر نرم افزار
light emitting diode دیود ناشر نوری
conduit ناشر غیرانتفاعی نرم افزاراموزشی
conduits ناشر غیرانتفاعی نرم افزاراموزشی
pirated بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirate بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
bank notes اسکناس
money اسکناس
currency اسکناس
note اسکناس
currencies اسکناس
bank paper اسکناس
greenback اسکناس
greenbacks اسکناس
noting اسکناس
notes اسکناس
bill اسکناس
cashing اسکناس
cashes اسکناس
cash اسکناس
bank note اسکناس
assignants اسکناس
assignat اسکناس
bank bill اسکناس
banknote اسکناس
banknotes اسکناس
bankbill اسکناس
bills اسکناس
paper money اسکناس
cashed اسکناس
A counterfeit banknote. اسکناس تقلبی
odd money یک اسکناس 01 ریالی
ATC مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
billfolds کیف جیبی اسکناس
billfold کیف جیبی اسکناس
paper currency اسکناس پول کاغذی
long green اسکناس پشت سبز
folding money اسکناس پول کاغذی
paper money اسکناس پول کاغذی
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid. بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
shinplaster اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
pocketbook جای کاغذ یا اسکناس پول
treasury note اسکناس صادره از طرف خزانه
pocketbooks جای کاغذ یا اسکناس پول
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
billfolds دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
led یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
check چک بانک
banks بانک
checked چک بانک
checks چک بانک
bank بانک
remitting bank بانک واگذارنده
loan bank بانک وامی
national bank بانک ملی
loan bank بانک استقراضی
development bank بانک توسعه
monopoly bank بانک انحصاری
mortgage bank بانک رهنی
germplasm bank بانک گونه ها
memory bank بانک حافظه
saving bank بانک پس انداز
intermediary bank بانک میانجی
shroff بانک دار
state bank بانک استان
state bank بانک دولتی
world bank بانک جهانی
piggy bank <idiom> بانک کوچک
banker بانک دار
bank bill برات بانک
bankers بانک دار
bankbook کتابچه بانک
bankbill برات بانک
data bank بانک اطلاعاتی
bank stock سهام بانک
bank overdraft بدهی به بانک
bank of deposit بانک پس انداز
bank در بانک گذاشتن
authorized bank بانک مجاز
bank بانک ضرابخانه
bank failures ورشکستگی بانک
bank asset دارائی بانک
clearing banks بانک پس انداز
merchant banks بانک بازرگانی
bankroll سرمایه بانک
data banks بانک اطلاعاتی
data banks بانک اطلاعات
banks در بانک گذاشتن
data banks بانک داده ها
central bank بانک مرکزی
data bank بانک اطلاعات
bank rate نرخ بانک
merchant bank بانک بازرگانی
data bank بانک داده ها
clearing bank بانک پس انداز
banks بانک ضرابخانه
accepting bank بانک قبول کننده
to pay in بحساب بانک گذاشتن
stakeholder نگهدارنده بانک در قمار
Where is the nearest bank? نزدیکترین بانک کجاست؟
advising bank بانک ابلاغ کننده
deposit به حساب بانک گذاشتن
accepting bank بانک قبولی نویس
to place money in the bank پول در بانک گذاشتن
bank balance sheet تراز نامه بانک
bankable قابل پذیرش در بانک
approved bank بانک تایید شده
federal reserve bank بانک فدرال رزرو
export import bank بانک صادرات واردات
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
drawen on the national bank عهده بانک ملی
deposits به حساب بانک گذاشتن
deposit with the bank در بانک ودیعه گذاردن
deposit in the bank در بانک به ودیعه گذاردن
confirming bank بانک تائید کننده
issuing bank بانک صادر کننده
issuing bank بانک گشاینده اعتبار
presenting bank بانک ارائه کننده
paying bank بانک پرداخت کننده
account حساب داشتن در بانک
negotiating bank بانک معامله کننده
croupiers کمک صاحب بانک
bankable نقد شدنی در بانک
croupier کمک صاحب بانک
collecting bank بانک وصول کننده
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
accepting bank بانک پذیرنده حواله یابرات
time deposits مطالبه نقدی موجل از بانک
stop payment دستور عدم پرداخت چک به بانک
bank رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank capital requirement سرمایه مورد نیاز بانک
bank for international settlements بانک پرداختهای بین المللی
opening bank بانک باز کننده اعتبار
blood bank بانک جمع اوری خون
bankbook دفترحساب بانک دفترچه بانکی
Which bank do you bank with? با کدام بانک کار می کنید؟
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
blood banks بانک جمع اوری خون
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
I have entangled myself with the banks . خودم را گرفتار بانک ها کردم
banks رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
faro نوعی بازی قمار شبیه بانک
bank انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
This check is on bank Melli . این چه بعهده بانک ملی است
cashier's check چکی که بانک عهده خود بکشد
banks انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
Bank for International Settlements [BIS] بانک تسویه پرداخت بین المللی
Does the bank acknowledge your signature ? آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
cancelled cheque چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
electronic استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
bank giro همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
fractional reserve banking بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
inclearing همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد
lombard street خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
fivers اسکناس پنج لیرهای یا پنج دلاری
fiver اسکناس پنج لیرهای یا پنج دلاری
site مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
bank rate مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
eft سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
atm ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
reserving مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
obverse روی اسکناس روی هر چیزی
sideways ROM نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com