Total search result: 201 (38 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to blast something |
با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی] |
|
|
Other Matches |
|
turn down <idiom> |
کم کردن صدای بلند |
vociferate |
با صدای بلند ادا کردن |
sottovoce |
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته |
poop |
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن |
poops |
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن |
fortissimo |
خیلی بلند |
stentorian |
خیلی بلند |
loudly |
با صدای بلند |
screeching |
صدای بلند |
row de dow |
صدای بلند |
buzz |
صدای بلند |
screeches |
صدای بلند |
screech |
صدای بلند |
buzzed |
صدای بلند |
din |
صدای بلند |
vociferant |
با صدای بلند |
buzzes |
صدای بلند |
screeched |
صدای بلند |
fortissimo |
صدای بلند |
buzzing |
صدای بلند |
stentorophonic |
دارای صدای بلند |
At the top of ones voice . |
با صدای هرچه بلند تر |
whomp |
صدای ضربت بلند |
soprano |
ششدانگ صدای بلند |
buzzing |
ایجاد صدای بلند |
buzzed |
ایجاد صدای بلند |
laughter |
صدای خنده بلند |
buzz |
ایجاد صدای بلند |
buzzes |
ایجاد صدای بلند |
sopranos |
ششدانگ صدای بلند |
shrill |
مصرانه صدای خیلی زیر |
shrillest |
مصرانه صدای خیلی زیر |
shriller |
مصرانه صدای خیلی زیر |
talk up |
با صدای بلند حرف زدن |
whang |
با صدای بلند زدن کوبیدن |
loudmouthed |
وراج دارای صدای بلند |
whoops |
صدای بلند مثل سرفه |
whooping |
صدای بلند مثل سرفه |
whomp |
با صدای بلند ضربت زدن |
whooped |
صدای بلند مثل سرفه |
whoop |
صدای بلند مثل سرفه |
Be quiet, will you! |
ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است] |
The waves were mountain - high . |
موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند ) |
banged |
صدای بلند یا محکم چتر زلف |
banging |
صدای بلند یا محکم چتر زلف |
bangs |
صدای بلند یا محکم چتر زلف |
bang |
صدای بلند یا محکم چتر زلف |
i was very u. at that game |
خیلی در ان بازی بد اوردم |
crashed |
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی |
crash |
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی |
crashing |
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی |
buzzers |
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند |
crashingly |
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی |
crashes |
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی |
buzzer |
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند |
countertenor |
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد |
countertenors |
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد |
smash hit <idiom> |
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق |
sand iron |
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند |
rain box |
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند |
slams |
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن |
slammed |
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن |
slam |
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن |
slamming |
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن |
chortled |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
chortles |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
chortling |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
chortle |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
misplay |
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن |
to make a trick |
با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی] |
twanging |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
twanged |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
twang |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
twangs |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
to let somebody treat you like a doormat <idiom> |
با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن] |
she has a well poised head |
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است |
paint oneself into a corner <idiom> |
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است |
go great guns <idiom> |
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت |
i am very keen on going there |
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم |
microfilmed |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
microfilm |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
microfilms |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
microfilming |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
clackvalve |
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد |
touted |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
touting |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
touts |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
tout |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
very low frequency |
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین |
tinkle |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
tinkled |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
tinkles |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
tinkling |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
dirndl |
نوعی دامن بلند با کمر بلند |
honked |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
honk |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
honks |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
honking |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
shinny |
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی |
acrophony |
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف |
synthesisers |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
synthesizers |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
synthesizer |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
pinged |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
pings |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
voicing |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
pinging |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
ping |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
voice |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
voices |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
contralto |
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه |
contraltos |
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه |
ponderous |
خیلی سنگین خیلی کودن |
rattling |
خیلی تند خیلی خوب |
monophthong |
صدای ساده وتنها صدای بسیط |
phut |
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله |
heightening |
بلند کردن |
to kick up |
با پا بلند کردن |
heightens |
بلند کردن |
hoist |
بلند کردن |
upraise |
بلند کردن |
walk off with |
بلند کردن |
heist |
بلند کردن |
exalts |
بلند کردن |
heists |
بلند کردن |
hoists |
بلند کردن |
heighten |
بلند کردن |
hoisted |
بلند کردن |
heightened |
بلند کردن |
exalt |
بلند کردن |
exalting |
بلند کردن |
heaved |
بلند کردن |
elevate |
بلند کردن |
erects |
بلند کردن |
lifted |
بلند کردن |
lifts |
بلند کردن |
lifting |
بلند کردن |
to throw up |
بلند کردن |
erected |
بلند کردن |
erecting |
بلند کردن |
lift |
بلند کردن |
elevates |
بلند کردن |
elevating |
بلند کردن |
throw up |
بلند کردن |
erect |
بلند کردن |
heave |
بلند کردن |
slather |
خیلی پخش کردن |
craning |
وسیله بلند کردن |
craned |
وسیله بلند کردن |
chairlift |
سردست بلند کردن |
chairlifts |
سردست بلند کردن |
crane |
وسیله بلند کردن |
lift fire |
بلند کردن اتش |
soars |
بلند پروازی کردن |
soar |
بلند پروازی کردن |
hydraulic lift |
بلند کردن اب به نیروی اب |
steal |
بلند کردن چیزی |
steals |
بلند کردن چیزی |
soared |
بلند پروازی کردن |
hoisted |
وسیله بلند کردن |
hoists |
وسیله بلند کردن |
hoist |
وسیله بلند کردن |
cranes |
وسیله بلند کردن |
overawe |
خیلی وحشت زده کردن |
miniaturization |
خیلی کوچک کردن چیزی |
make one's blood boil <idiom> |
کسی را خیلی عصبانی کردن |
live high off the hog <idiom> |
خیلی تجملاتی زندگی کردن |
overawes |
خیلی وحشت زده کردن |
to keep somebody on a short leash |
آزادی کسی را خیلی کم کردن |
overawing |
خیلی وحشت زده کردن |
to lay low |
خیلی ضعیف کردن [بیماری] |
work one's fingers to the bone <idiom> |
خیلی سخت کار کردن |
to make somebody's blood boil <idiom> |
کسی را خیلی خشمگین کردن |
overawed |
خیلی وحشت زده کردن |
harlequinade |
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی |
to make a dust |
گردو خاک بلند کردن |
hoists |
بلند کردن وسایل سنگین |
hoisted |
بلند کردن وسایل سنگین |
harangued |
باصدای بلند نطق کردن |
bank |
کپه کردن بلند شدن |
pedestals |
بلند کردن ترفیع دادن |
hoist |
بلند کردن وسایل سنگین |
shoplifting |
بلند کردن جنس از مغازه |
pedestal |
بلند کردن ترفیع دادن |
banks |
کپه کردن بلند شدن |
raise a dust |
گرد و خاک بلند کردن |
harangue |
باصدای بلند نطق کردن |
to put forth |
بلند کردن نمایش دادن |
sound off |
باصدای بلند صحبت کردن |
harangues |
باصدای بلند نطق کردن |
haranguing |
باصدای بلند نطق کردن |
crepitate |
صدای خش خش کردن |
swoosh |
صدای خش خش کردن |
swished |
صدای فش فش کردن |
to blate |
مع مع کردن [صدای بز] |
plink |
صدای دق دق کردن |
swishing |
صدای فش فش کردن |
swishes |
صدای فش فش کردن |
swish |
صدای فش فش کردن |
frame |
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ |