English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
to cross self با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
Other Matches
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
distinguished flying cross نشان صلیب پرواز
distinguished service cross نشان صلیب خدمت
american national red cross نشان صلیب سرخ امریکا
the first or index finger انگشت نشان
index fingers انگشت نشان
forefinger انگشت نشان
index finger انگشت نشان
forefingers انگشت نشان
demarcating نشان گذاردن
checks نشان گذاردن
checked نشان گذاردن
demarcate نشان گذاردن
check نشان گذاردن
demarcates نشان گذاردن
demarcated نشان گذاردن
demark نشان گذاردن
impressing نشان گذاردن
impress نشان گذاردن
impressed نشان گذاردن
impresses نشان گذاردن
chalking باگچ نشان گذاردن
chalks باگچ نشان گذاردن
chalked باگچ نشان گذاردن
chalk باگچ نشان گذاردن
mottle با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
obelize با این علامت "-" نشان گذاردن
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
cicatrization عمل گوشت نوبالا اوردن زخم وباقی گذاردن نشان
mitten دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
calvary نام صلیب گاه حضرت عیسی نمایش صلیب کردن حضرت عیسی
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
maltese cross صلیب
crossest صلیب
crosses صلیب
crucifixes صلیب
crucifix صلیب
crosser صلیب
alpha crucis صلیب
cross صلیب
rood صلیب
acrux صلیب
inverted cross بالانس صلیب
victoria cross صلیب ویکتوریا
crucifix pendant صلیب آویزه
Red Cross صلیب سرخ
haken kreuz صلیب شکسته
Calvary صلیب سردر
dedication cross صلیب مقدس
Lantern-cross صلیب سنگی
Latin cross صلیب رومی
crux صلیب جنوبی
sign of the cross علامت صلیب
pectoral cross صلیب سینه
orpin عود صلیب
olympic cross صلیب المپیک
soiuthern cross صلیب جنوب
southern cross صلیب جنوبی
geneva cross صلیب سرخ
crucifix صلیب عیسی
acrux الفا- صلیب
cross bearer صلیب بردار
crosswise بشکل صلیب
cross wise صلیب وار
crosslet صلیب کوچک
crossways بشکل صلیب
crucifer صلیب بردار
crucifixes صلیب عیسی
alpha crucis الفا- صلیب
fyloft صلیب شکسته
cruciform بشکل صلیب
crucis صلیب جنوبی
cygnus طایر صلیب شمالی
cygni طایر صلیب شمالی
to take the cross صلیب بدوش گرفتن
RC مخفف صلیب سرخ
cruciferous چلیپادار صلیب دار
trolley cross over صلیب ترن برقی
invention of the cross جشن یافتن صلیب
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
swastika صلیب شکسته المان نازی
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
balistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
crucifixion تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
crucifixions تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
ballistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
blesses مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
bless مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
sain تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
marking نشان دار سازی نشان
markings نشان دار سازی نشان
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
finger انگشت
adactylous بی انگشت
digit انگشت
monodactylous تک انگشت
digits انگشت
dactyl انگشت
fingers انگشت
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fingerprinting اثر انگشت
fingerprints اثر انگشت
little fingers انگشت کوچک
finger painting نقاشی با انگشت
agnail میخچهء پا یا انگشت پا
notoriety انگشت نمایی
cinqfoil پنج انگشت
forefinger انگشت شهادت
cinquefoil پنج انگشت
fingertip نوک انگشت
forefingers انگشت شهادت
the first or index finger انگشت شهادت
phalange بند انگشت
fingering استفاده از انگشت
fingerprint اثر انگشت
fingertips نوک انگشت
toenails ناخن انگشت پا
fingerprinted اثر انگشت
toenail ناخن انگشت پا
finger print اثر انگشت
digitiform انگشت مانند
pinky انگشت کوچک
digitate انگشت دار
pollex انگشت شست
potentilla پنج انگشت
rule of thumb حساب انگشت
egregious انگشت نما
finger mark اثر انگشت
five finger پنج انگشت
knuckles بند انگشت
knuckle بند انگشت
marplot انگشت به شیر زن
medius انگشت میان
medius انگشت وسطی
middle finger انگشت میان
sawison keut نوک دو انگشت
the little finger انگشت کهین
finger انگشت زدن
pinkie انگشت کوچک
gazing stock انگشت نما
ring fingers انگشت انگشتر
the middle finger انگشت میانه
the ring finger انگشت حلقه
to become a byword انگشت نماشدن
conspicuous انگشت نما
dactylagraphy انگشت نگاری
fingers انگشت زدن
fingered انگشت دار
syndacty چسبیده انگشت
soon koot نوک انگشت
soleprint انگشت نگاری از پا
fingered انگشت مانند
ring finger انگشت انگشتر
dactyloscopy انگشت نگاری
dactylitis اماس انگشت
finger print department اداره انگشت نگاری
hitsu shiubi مفصل انگشت وسط
phalanges استخوان انگشت گروه
To finger something. به چیزی انگشت زدن
finger thumb opposition تقابل شست و انگشت
his hand lack one finger دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers دستش دو انگشت ندارد
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
knucklebone استخوان بند انگشت
finger tapping ضربه زنی با انگشت
lumbrical ماهیچه انگشت یا پنجه
the little finger انگشت کوچک کلنج
tap the door with your fingers انگشت بزنید بدر
index نمودار انگشت سبابه
indexes نمودار انگشت سبابه
notoriously بطور انگشت نما
proverbialize انگشت نما کردن
polydactyl چند انگشتی پر انگشت
to run over تند انگشت گذاشتن
phalange استخوان انگشت یاپنجه
pettitoes چیز بی ارزش انگشت پا
finger glass فرف انگشت شوئی
finger mark با انگشت چرک کردن
finger play استفاده از انگشت درشمشیربازی
indexed نمودار انگشت سبابه
ring fingers انگشت چهارم دست چپ
ring finger انگشت چهارم دست چپ
flagrant انگشت نما رسوا
pinkie انگشت کوچک دست
little finger انگشت کوچک دست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com