Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
Other Matches
sans frais
بدون تقبل هزینه
without impeachment of waste
بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
irresponsibly
بدون حس مسئولیت
irresponsibly
بدون داشتن مسئولیت
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
collective guarantee
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
assumpsit
تقبل
assume
تقبل کردن
underwriter
تقبل کننده
uncommitted
تقبل نشده
subscribe
تقبل کردن
underwriters
تقبل کننده
subscribing
تقبل کردن
subscribed
تقبل کردن
undertake
تقبل کردن
subscribes
تقبل کردن
undertaken
تقبل کردن
undertakes
تقبل کردن
assumes
تقبل کردن
assumpsit
تقبل دیون دیگری
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
liability to disease
مسئولیت
onus
مسئولیت
responsibility
مسئولیت
trusted
مسئولیت
irresponsible
بی مسئولیت
trusts
مسئولیت
trust
مسئولیت
liability
مسئولیت
responsibly
با مسئولیت
liabilities
مسئولیت
unresponsive
بی مسئولیت
menage
مسئولیت
burthen
مسئولیت
amenableness
مسئولیت
responsibilities
مسئولیت
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
assumes
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
liabilities
الزام مسئولیت
cark
بار مسئولیت
imputability
مسئولیت اخلاقی
loads
فشار مسئولیت
load
فشار مسئولیت
area of responsibility
منطقه مسئولیت
amenability
احساس مسئولیت
liability
الزام مسئولیت
responsible
مسئولیت دار
office
مسئولیت احرازمقام
offices
مسئولیت احرازمقام
constructive trust
مسئولیت قهری
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
product liability
مسئولیت محصول
law of tort
مسئولیت مدنی
irresponsible
عاری از حس مسئولیت
posts
مقام مسئولیت
primary interest
مسئولیت اصلی
post-
مقام مسئولیت
post
مقام مسئولیت
onmy own responsibility
به مسئولیت خودم
implied trust
مسئولیت فرضی
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
in common
<idiom>
مسئولیت داشتن
posted
مقام مسئولیت
charges
بار مسئولیت
charge
بار مسئولیت
peril
بیم زیان مسئولیت
perils
بیم زیان مسئولیت
law of tort
قانون مسئولیت مدنی
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
law of torts
قانون مسئولیت مدنی
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
To assume responsibility .
قبول مسئولیت کردن
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
sponsors
مسئولیت راقبول کردن
sponsoring
مسئولیت راقبول کردن
sponsor
مسئولیت راقبول کردن
unlimited company
شرکت با مسئولیت نامحدود
over worked man
مهره شطرنج پر مسئولیت
The responsibility lies with you.
مسئولیت با شما است.
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
disclaimers
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
disclaimer
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
pass the buck
<idiom>
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
loosest
از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser
از قید مسئولیت ازاد ساختن
Responsibility weighed him down
بار مسئولیت کمرش را خم کرد
loose
از قید مسئولیت ازاد ساختن
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
solidarity
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
ignorance of law is no excuse
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
broad shoulders
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
see to it
<idiom>
مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
to take the fall
[American English]
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
to take the fall for somebody
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
to pass the buck to somebody
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
to pass the buck
<idiom>
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
buck passer
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shuffle off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
pick up
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
To wash ones hands of somebody (something).
دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
bear
تقبل کردن تحمل کردن
bears
تقبل کردن تحمل کردن
One insust not step aside and diclaim responsibility .
نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability
بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
indubitable
بدون شک
acheilos
بدون لب
obtrusively
بدون حق
to a certainty
بدون شک
wanting
بدون
without
بدون
but
بدون
acheilous
بدون لب
doubtlessly
بدون شک
undoubtedly
بدون شک
ex
بدون
ex-
بدون
i'll warrant
بدون شک
goalless
بدون گل
sans
بدون
undoubted
بدون شک
and no mistake
بدون شک
not nearctic
بدون
bottomless
بدون ته
unstressed
بدون مد
achromatic
بدون ترخیم
achromic
بدون ترخیم
nothing if not
<idiom>
مطمئنا،بدون شک
acid free
بدون اسید
acold
بدون احساسات
acranial
بدون کاسهء سر
in vain
<idiom>
بدون تفثیروموفقیت
air dry
بدون رطوبت
wing it
<idiom>
بدون آمادگی
achlamydeous
بدون پوشش
free from error
<adj.>
بدون مشکل
blankly
بدون مقصودیامعنی
vainly
بدون نتیجه
problem-free
<adj.>
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
بدون دردسر
unalloyed
بدون الیاژ
smooth
<adj.>
بدون دشواری
adrift
بدون هدف
unselfish
بدون خودخواهی
acarpous
بدون میوه
to be sure
<idiom>
مطمئنا ،بدون شک
ametabolic
بدون دگردیسی
ametabolous
بدون دگردیسی
by rote
بدون فکر
faceless
بدون صورت
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
cordless
بدون سیم
dealated
بدون بال
degas
بدون گازکردن
deice
بدون یخ کردن
diamensionless
بدون اندازه
faceless
بدون ویژگی
unexceptional
بدون استثنا
unmanned
بدون سرنشین
anechoic
بدون انعکاس
asymptomatic
بدون علامت
avirulent
بدون شدت
awless
بدون بیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com