Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
black endorsement
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
Other Matches
blank bill
براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
retiring a bill
براتی را تسویه کردن
to dishonour a bill
براتی را فکول کردن
to protean a bill
وجه براتی راتامین کردن
protect a bill
وجه براتی را تامین کردن
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
special acceptance of a bill of
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
freight release
فهرنویسی
endorsement
فهرنویسی
endorsements
فهرنویسی
qualified endorsement
فهرنویسی مقید
backs
فهرنویسی کردن
back
فهرنویسی کردن
endorsing
فهرنویسی کردن
endorse
فهرنویسی کردن
endorses
فهرنویسی کردن
endorsed
فهرنویسی کردن
qualified endorsement
فهرنویسی مشروط
overprint
فهرنویسی کردن اطلاعات
superscription
نشانی روی نامه فهرنویسی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
qualified indorsement
فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
gerent
حامل
stave
حامل
carriers
حامل
conveyor
حامل
vectors
حامل
vector
حامل
conveyer
حامل
bearer
حامل
bearer cheque
چک حامل
vehicles
حامل
vehicle
حامل
porter
حامل
porters
حامل
bearers
حامل
carrier
حامل
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
vehicles
حامل رسانه
color carrier
حامل رنگ
vehicle
حامل رسانه
bearer bond
سند حامل
gestatorial
حامل پاپ
vector
حامل بردار
messenger wire
سیم حامل
vectors
حامل بردار
thurifer
حامل بخوردان
thurifer
حامل مجمر
data carrier
حامل داده
linkboy
حامل مشعل
linkmen
حامل مشعل
linkman
حامل مشعل
messenger
طناب حامل
messengers
طناب حامل
bearing angle
زاویه حامل
vectorial
حامل بردار
video carrier
حامل ویدئو
tape transport
حامل نوار
bearer cheque
چک در وجه حامل
sound carrier
حامل صوت
data carrier
حامل داده ها
carrier frequency
بسامد حامل
transport
ترابری حامل
carrier wave
موج حامل
carrier system
سیستم حامل
carrier gas
گاز حامل
transported
ترابری حامل
carrier detect
کشف حامل
carrier detect
تشخیص حامل
carrier frequency
فرکانس حامل
payable to the bearer
در وجه حامل
transports
ترابری حامل
transporting
ترابری حامل
image carrier
حامل تصویر
osborne shackle
قلاب حامل
breech block carrier
حامل کولاس
bearing
زاویه حامل
bearers
در وجه حامل
radius vector
شعاع حامل
bearer
در وجه حامل
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
stave
روی خط حامل نوشتن
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
perseus
حامل راس الغول
pay to the bearer
دروجه حامل بپردازید
persi
حامل راس الغول
stretcher-bearer
حامل تخت روان
comported
دربرداشتن حامل بودن
comporting
دربرداشتن حامل بودن
comport
دربرداشتن حامل بودن
platform
رسانگر حامل گیرنده
slaver
کشتی حامل بردگان
armor bearer
حامل اسلحه زرهدار
caddies
حامل وسایل بازیگر
caddied
حامل وسایل بازیگر
caddying
حامل وسایل بازیگر
caddie
حامل وسایل بازیگر
comports
دربرداشتن حامل بودن
platforms
رسانگر حامل گیرنده
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
stretcher bearer
حامل تخت روان
weapon carrier
حامل جنگ افزار
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
victualler
کشتی حامل خواربار
bearer stock
اسناد در وجه حامل
carrier color signal
پیام رنگی حامل
caddy
حامل وسایل بازیگر
bearer bond
سند در وجه حامل
carrier frequency
فرکانس موج حامل
carriers
برنامه حامل میکرب
carrier
حامل غلطک حمال
stretcher-bearers
حامل تخت روان
current carrying conductor
رسانای حامل بار
carrier
برنامه حامل میکرب
carriers
حامل غلطک حمال
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
flagship
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
conversion angle
زاویه حامل مسیر ناو
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
flag ship
ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
payable to bearer
قابل پرداخت در وجه حامل
flagships
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
party boat
قایق بزرگ حامل مشتریان
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
signalled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
charge carrier
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
radar picket cap
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
airdrop container
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
signpost
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carabineer
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
signposts
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carriage paid to
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
bank note
چک تضمین شده سند در وجه حامل
frequency medulation
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
common carrier
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carabinier
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
light quantum
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
blank endorsement
فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
carriage and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
taperer
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
destination carrier
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
guided missile cruiser
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
ensigns
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
led line
خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensign
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
information box
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
endorses
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsing
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsed
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorse
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
strop
ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
re issuable notes
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
ignites
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
any old thing
هر چه باشد
admissibly
باشد
admissibleness
باشد
custom's declaration
باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com