Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
higgle
برای سودجویی بحث کردن
Other Matches
profiteering
سودجویی
jobbery
سودجویی
utilitarianism
فلسفه سودجویی
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeer
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeered
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
to pine for home
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
arm
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
put-up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
برای کردن ان
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
enabling
تهیه کردن برای
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
to fit with
اماده کردن برای
in orders to make it easiter
برای اسان تر کردن ان
prone to do something
آماده کردن برای
enable
تهیه کردن برای
to grub about
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
زیر و رو کردن
[برای]
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
to mumble
[away]
to oneself
برای خودشان من من کردن
enables
تهیه کردن برای
so as to quiet him
برای ارام کردن او
to grub
جستجو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
برای کردن کاری
enabled
تهیه کردن برای
to grub about
جستجو کردن
[برای]
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
warm up
<idiom>
گرم کردن (برای بازی)
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
to pander to somebody's ego
<idiom>
برای کسی چاپلوسی کردن
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
gags
مانع فراهم کردن برای
tenderizing
برای ترد ونازک کردن ان
the right way to do a thing
صحیح برای کردن کاری
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
prone to do something
آماده برای کردن کاری
mnemonic
برای بار کردن در ثبات A
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
tenderised
برای ترد ونازک کردن ان
tenderises
برای ترد ونازک کردن ان
tenderising
برای ترد ونازک کردن ان
tenderize
برای ترد ونازک کردن ان
tenderized
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizes
برای ترد ونازک کردن ان
to underspend
[on]
ناکافی خرج کردن
[برای]
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
to schmooze somebody
برای کسی تملق کردن
to schmooze somebody
برای کسی چاپلوسی کردن
to go round
برای همه کفایت کردن
to make room for a person
جا برای کسی باز کردن
to butter somebody up
برای کسی تملق کردن
to butter somebody up
برای کسی چاپلوسی کردن
gag
مانع فراهم کردن برای
gagged
مانع فراهم کردن برای
to take pity on any one
برای کسی دلسوزی کردن
gagging
مانع فراهم کردن برای
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to affect something
[cultivate for effect]
کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
tassels
پارچه برای تمیز کردن تیر
tassel
پارچه برای تمیز کردن تیر
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
make a run for it
<idiom>
برای نجات جان فرار کردن
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
make room for someone or something
<idiom>
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
potential
توانایی انرژی برای کار کردن
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to seek somebody out
جستجو برای پیدا کردن کسی
to atone for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
to crawl to somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to smarm over somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to save for something
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
to save up for something
برای چیزی صرفه جویی کردن
henpeck
سعی کردن برای تفوق یافتن
sexualize
جنس برای چیزی تعیین کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to make a r for something
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
spoon-feed
<idiom>
ساده کردن چیزی برای کسی
to fix somebody up with somebody
[American E]
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to empower somebody to do something
کسی را برای کاری مخیر کردن
It is written for our benefit
نوشته کردن برای ما فایده دارد
to raise the wind
پول برای مقصودی فراهم کردن
to work for peanuts
<idiom>
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
he has a rage for money
برای گرد کردن پول شهوت
assignment of space
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
to bechon to a person to come
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
to build up areputation
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to get a meat for a bird
برای مرغی جفت پیدا کردن
to scramble for a living
برای معاش یازندگی تلاش کردن
cram
خودرا برای امتحان اماده کردن
to get somebody paired off with somebody
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to butter somebody up
برای کسی چرب زبانی کردن
to set up somebody
[for something]
پاپوش درست کردن برای کسی
to pair off
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to frame someone
پاپوش درست کردن برای کسی
interacting
برای عمل کردن روی یکدیگر
interacts
برای عمل کردن روی یکدیگر
peccability
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
martemper
حمام گرم برای سخت کردن
to schmooze somebody
برای کسی چرب زبانی کردن
within reach of gunshot
کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
interact
برای عمل کردن روی یکدیگر
constitutionalize
برای بهداشت مزاج گردش کردن
crammed
خودرا برای امتحان اماده کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
cramming
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
خودرا برای امتحان اماده کردن
impetrate
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
to refuse somebody admittance to something
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
interacted
برای عمل کردن روی یکدیگر
winterization
اماده کردن برای کار در زمستان
garnishing
رنگ امیزی کردن برای استتار
minimax
روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
to hire
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
afterthought
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
paint
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
incite to murder
اغوا کردن برای قتل عمد
crossover
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
pretty to look at
[to watch]
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
prostitutes
برای پول خود را پست کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com