Total search result: 203 (18 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
import |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
imported |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
importing |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
|
|
Other Matches |
|
houses |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
housed |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
house |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
to further sales |
فروش را بالا بردن |
finished product |
محصولات اماده برای توزیع ومصرف |
the open door |
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی |
development aid volunteer |
دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری] |
aid worker |
دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری] |
development aid worker |
دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری] |
development aid worker |
دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری] |
development aid volunteer |
دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری] |
aid worker |
دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری] |
Kaleida Labs |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
universal |
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه |
international standards organization |
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند |
electronic |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و... |
skimming |
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش |
licences |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licenses |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licence |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
proprietary file format |
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست |
civicism |
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری |
systems analysis |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
mark up |
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس |
sales |
برای فروش حراجی |
on offer |
اماده برای فروش |
satyagraha |
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی |
the book is print |
کتاب برای فروش موجودایت |
spot price |
قیمت برای فروش فوری |
readying |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
ready |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
readies |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
production |
ساخت مواد برای فروش |
readied |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
productions |
ساخت مواد برای فروش |
woollen draper |
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش |
products |
محصول تولید شده برای فروش |
product |
محصول تولید شده برای فروش |
lot |
جنس عرضه شده برای فروش |
cash crop |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
sales talk |
مذاکره وبازار گرمی برای فروش |
stocked |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
stock |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
packs |
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال |
pack |
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال |
It's to take away. |
برای بردن است. |
pantechnicon van |
یکجوربارکش برای بردن اثاثیه |
laughter |
مسابقه اسان برای بردن |
current asset cycle |
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است |
served |
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای |
laparotomy |
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری |
serves |
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای |
serve |
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای |
sinking line |
نخی برای فرو بردن زیر اب |
match point |
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه |
match points |
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه |
tumbrel or bril |
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات |
make something out <idiom> |
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی |
polyonging |
بکار بردن چند نام برای یک چیز |
fins |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
polyonymy |
بکار بردن چند نام برای یک چیز |
fin |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
debt finance |
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون |
herbicide |
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود |
herbicides |
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود |
rest and recuperation |
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا |
dipsey sinker |
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری |
cool out |
راه بردن اسب برای خشک شدن عرق |
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. |
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند. |
to offshore something |
چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد] |
mirror writing shadow reading |
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی |
carring over |
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن |
pearlies |
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد |
on licence |
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود |
bombed |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bombs |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bomb |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
lifts |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
bombed out |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
lifting |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
lifted |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
lift |
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ |
salomon damper |
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی |
wine seller |
میفروش باده فروش شراب فروش خمار |
long shot |
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است |
walking ring |
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه |
pos |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند |
epos |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
hard sell |
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه |
sale maximization |
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش |
sales force |
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش |
point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
optional claiming race |
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد |
input output table |
و محصولات |
states |
کشوری |
civil |
کشوری |
state |
کشوری |
stating |
کشوری |
stated |
کشوری |
state- |
کشوری |
vernacular |
کشوری |
civilians |
کشوری |
civic |
کشوری |
vernaculars |
کشوری |
civilian |
کشوری |
foreign military sales |
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان |
primary products |
محصولات پایه |
primary products |
محصولات اولیه |
production adviser |
مشاوره محصولات |
joint products |
محصولات مشترک |
raw products |
محصولات اولیه |
raw products |
محصولات ناتمام |
waste product |
محصولات زائد |
domestic products |
محصولات داخلی |
designs |
طراحی محصولات |
break bulk |
تفکیک محصولات |
home product |
محصولات ملی |
agricultural products |
محصولات کشاورزی |
home product |
محصولات داخلی |
design |
طراحی محصولات |
stated |
ایالت کشوری |
state- |
ایالت کشوری |
civil servants |
مستخدم کشوری |
civil servant |
مستخدم کشوری |
Civil Service |
خدمات کشوری |
civil department |
تشکیلات کشوری |
civil defence service |
خدمات کشوری |
state |
ایالت کشوری |
states |
ایالت کشوری |
stating |
ایالت کشوری |
intrastate |
درون کشوری |
warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
by product cock oven plant |
محصولات فرعی کک سازی |
product planning |
برنامه ریزی محصولات |
producer advertising |
تبلیغ محصولات صنعتی |
by product recovery |
بازده محصولات فرعی |
break bulk agent |
عامل تفکیک محصولات |
cash crops |
محصولات نقدی مانند |
average costs |
معدل هزینه کل محصولات |
theonomy |
کشوری که خداپادشاه ان باشد |
to export something [from / to a country] |
صادر کردن [به یا از کشوری] |
civic d. |
محرومیت از حقوق کشوری |
airspace [over a country] |
فضای هوایی [در کشوری] |
businesses |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
supply |
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها |
developments |
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها |
root crops |
محصولات دارای ریشههای خوراکی |
production |
تولید حجم بزرگ محصولات |
productions |
تولید حجم بزرگ محصولات |
supplying |
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها |
development |
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها |
supplied |
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها |
business |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
by product oven |
محصولات فرعی کوره کک سازی |
by product coking practice |
محصولات فرعی کوره کک سازی |
toxicogenic |
تولید کننده محصولات سمی |
root crop |
محصولات دارای ریشههای خوراکی |
boycotting |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
best governed country |
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد |
the u kingdom |
کشوری که پادشاه داشته باشد |
boycott |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
boycotted |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
boycotts |
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن |
the u states |
کشوری که پادشاه داشته باشد |
basic crops |
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم |
factories |
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند |
factory |
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند |
agricultural price policy |
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی |
naturalises |
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن |
naturalising |
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن |
closed sea |
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد |
naturalizing |
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن |
banana republic |
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است |
banana republics |
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است |
C.A.B |
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری |
naturalize |
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن |
C.A.B.s |
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری |
naturalizes |
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن |
to mandate a territory to a country |
منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن |
to refuse somebody entry [admission] |
اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری] |
centumvir |
عضومحکمه کشوری که مرکب ازصد تن بود |
High Commissioners |
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر |
High Commissioner |
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر |
furrier |
خز فروش پوست فروش |
furriers |
خز فروش پوست فروش |
imbibed |
تحلیل بردن فرو بردن |
to push out |
پیش بردن جلو بردن |
imbibe |
تحلیل بردن فرو بردن |
imbibes |
تحلیل بردن فرو بردن |
imbibing |
تحلیل بردن فرو بردن |
digital research inc |
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد |
postliminy or minium |
حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری |
self supporting country |
کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد |
masochism |
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه |
combined harvester |
کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار] |
combine harvester |
کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار] |
corn harvester |
کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار] |