English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 243 (43 milliseconds)
English Persian
size به اندازه کردن
sizes به اندازه کردن
Search result with all words
slice ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
shoot زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
meter بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meters اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
measure اندازه گیری کردن
size سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
burden بار کردن به اندازه فرفیت
burdens بار کردن به اندازه فرفیت
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
margin مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins مشخص کردن اندازه و حاشیه
metre بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metre اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metres اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
gauge=gage اندازه کردن اشل
halving adjustment تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
live up to one's income به اندازه درامد خود خرج کردن
minimise کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
overwind بیش از اندازه کوک کردن زیاد پیچیدن
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
quantize با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
stack up جمع کردن اندازه گرفتن
superpurgation بی اندازه ازکار کردن
to a agarment to the body جامهای را اندازه تن کردن
to set a اندازه گرفتن باطل کردن
to set measures to anything برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
to take measures اندازه گیری کردن
vary infinitely بی اندازه تغییر کردن
leave (let) well enough alone <idiom> دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
to fit برازاندن [اندازه کردن] جامه
to fit a dress on somebody جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to overexert خود را بیش از اندازه خسته کردن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
Other Matches
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
gage اندازه وسیله اندازه گیری
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauged اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
equal : هم اندازه
gauge اندازه
equaled : هم اندازه
measurer اندازه
measurement اندازه
equalled : هم اندازه
equaling : هم اندازه
in part <idiom> تا یک اندازه
rather تا یک اندازه
immeasurable بی اندازه
tract اندازه
metres اندازه
isodiametric هم اندازه
gauged اندازه
gauges اندازه
inordinately بی اندازه
deals اندازه
deal اندازه
indefinite بی اندازه
tracts اندازه
symmetric هم اندازه
soupcon اندازه کم
equalling : هم اندازه
quantum اندازه
what is your size? اندازه
extent اندازه
magnitude اندازه
floor length اندازه کف
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
immoderately بی اندازه
degree اندازه
degrees اندازه
fitted اندازه
so far forth تا ان اندازه
in what way <adv.> تا چه اندازه ای
bulk اندازه
immense بی اندازه
equals : هم اندازه
immensely بی اندازه
inordinate بی اندازه
how far <adv.> تا چه اندازه ای
gauge=gage اندازه
to what extent <adv.> تا چه اندازه ای
hecatompet [اندازه صد پا]
dimensions اندازه
dimension اندازه
metre اندازه
meter اندازه
isometric هم اندازه
size اندازه
meters اندازه
isometrics هم اندازه
sizes اندازه
to size up اندازه
measurements اندازه
infintesimal بی اندازه
dealt اندازه
screamingly بی اندازه
measure اندازه
beyond measure بی اندازه
what چه اندازه
attack size اندازه تک
gage اندازه نما
meter اندازه گیر
meters اندازه گیر
full scale اندازه طبیعی
measure اندازه گرفتن
design size اندازه نامی
as much as never before <adv.> به اندازه بی سابقه
design size اندازه طرح
scale of project اندازه طرح
rates اندازه نسبت
scale factor ضریب اندازه
fractional size اندازه کسری
much as بهر اندازه که
salinity اندازه شوری
weight and measures سنگ و اندازه
to some extent تا اندازه ایی
mensuration اندازه گیری
gauge cock اندازه نما
oversize اندازه بزرگ
oversize برزگ اندازه
oversize بزرگتر از اندازه
measurment سنجش اندازه
size constancy ثبات اندازه
size control کنترل اندازه
size effect تاثیر اندازه
module اندازه گیری
gauger اندازه گیر
middle sized میان اندازه
metering اندازه گیری
cut to size به اندازه بریدن
formats اندازه شکل
format اندازه شکل
gage=gauge پیمانه اندازه
gaging اندازه گیری
water gauge اندازه اب نما
measurment اندازه گیری
outsize اندازه غیرمعمولی
cubic measure اندازه فضایی
minimum size اندازه حداقل
volumetric measure اندازه حجمی
critical magnitude اندازه بحرانی
measure اندازه داشتن
momentum اندازه حرکت
installation dimension اندازه نصب
fit اندازه بودن
protective measure اندازه حفافتی
speed اندازه سرعت
life-size اندازه واقعی
speeding اندازه سرعت
life size اندازه واقعی
dimensions اندازه گرفتن
speeds اندازه سرعت
screen size اندازه صفحه
over size بزرگتر از اندازه
dimensioning اندازه گذاری
mounting dimension اندازه نصب
limit اندازه وسعت
dimension اندازه گیری
dimensions اندازه گیری
partially true تا یک اندازه راست
infinitesimal بی اندازه خرد
effective size of grain اندازه موثرذرات
preventive measure اندازه حفافتی
atomic size اندازه اتمی
effective size اندازه موثر
atomic size اندازه اتم
pro tan to تا این اندازه
parameters شرح اندازه
fittest اندازه بودن
fits اندازه بودن
parameter شرح اندازه
dimensional stability ثبات اندازه
fitted هم اندازه شده
size اندازه بعدساختمان
mete :اندازه گرفتن
file size اندازه فایل
fit size اندازه مناسب
fitting allowance کاملا" اندازه
nuclear size اندازه هسته
nominal size اندازه نامی
diamensionless بدون اندازه
as well بهمان اندازه
rate اندازه نسبت
nominal size اندازه اسمی
without limit بی حد بی اندازه نامحدود
wire guage اندازه سیم
of an out size بیرون از اندازه
mediocrity اندازه متوسط
out of proportion خارج از اندازه
dimensional error خطای اندازه
dimensional change تغییر اندازه
long measure اندازه درازا
basic size اندازه اصلی
dimensional accuracy دقت اندازه
ample بیش از اندازه
dimension اندازه گرفتن
remedial measure اندازه کمکی
dimension sketch طرح اندازه
dimension diagram رسم اندازه
basic size اندازه اولیه
sizes اندازه بعدساختمان
partly تایک اندازه
neat size اندازه خالص
stand measure اندازه قانونی
gauge اندازه گیر
type size اندازه حروف
same بهمان اندازه
liner momentum اندازه حرکت
measurements اندازه گیری
circular measure اندازه قوس
circular measure اندازه کمان
chordal measure اندازه وتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com