English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
Other Matches
to sleep away one's time بخواب گذراندن
to go off بخواب رفتن
to fall a بخواب رفتن
snoozle بخواب رفتن
he pretended to be asleep خودرا بخواب زد
i fell a بخواب رفتم
drop off بخواب رفتن
hypnic متعلق بخواب
hibernates بخواب زمستانی رفتن
hibernated بخواب زمستانی رفتن
hibernate بخواب زمستانی رفتن
dreamful معتاد بخواب دیدن
hibernating بخواب زمستانی رفتن
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mesmeric مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
Early to bed and early to rise . <proverb> زود بخواب و زود بر خیز .
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
there is a time for everything دارد
heavy fighting is in progress دارد
he has worms دارد
has دارد
are there any remarks? دارد
chains دارد.
chain دارد.
hast او دارد
he has a rage for money دارد
he is ill with fever تب دارد
virus وجود دارد
the probability is احتمال دارد
viruses وجود دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
it has sides سه پهلو دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
He has a day off. او مرخصی دارد.
our library is well stocked خوبی دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
not a patch on چه دخلی دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
what matter? چه اهمیت دارد
what the odds چه اهمیت دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
Windows GDI بیتی دارد
walls have ears گوش دارد
it is usual with him عادت دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he is fifty تمام دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
the reason is two fold دودلیل دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
he has a spite against me بامن لج دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
god is خداوجود دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
he has an axe to grind غرض دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
likelihood احتمال کلی دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
he has a loose tongue دهان لقی دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
rubrician کتاب نماز دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
biased آنچه اریب دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
significance معنای مخصوص دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
bigamists زنی که دوشوهر دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
delectus برای ترجمه دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent خیلی مورد دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
bass کسی که صدای بم دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
in all like احتمال کلی دارد
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
length خط با طول جر حرف دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
backs که یک باتری پشتیبان دارد
he is f. of money پول فراوان دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
he is in the know اطلاع ویژه دارد
basses کسی که صدای بم دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
the switch is on برق جریان دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
fault فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
He must have a hand in it. حتما" دراینکار دست دارد
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
pavonazzo مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
faulted فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
He is distantly related to me . بامن نسبت دوری دارد
She is too damned fussy خیلی ادا واطوار دارد
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
She is beginning to lose her looks . قیافه اش را دارد از دست می دهد
It lookes like rain. هوا خیال باریدن دارد
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
Has he gone nust ? Is he out of his mind ? مگر مغزش عیب دارد؟
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
A cube has six faces. یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
toggle یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
[the house] is haunted [این خانه] روح دارد
A big head has a big ache. <proverb> سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed. شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف )
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
The price includes flights and accommodation. بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
he is an influence in politics فلانی نفوذ سیاسی دارد
He has a ready pen. قلم شیوا وروانی دارد
kleptamaniac کسی که جنون دزدی دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
mistress of cooking زنی که در اشپزی دست دارد
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
he has a spite against me بامن کینه یاعداوت دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
She is stuffy and conceited. دماغش باد دارد ( پر افاده )
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
He's of another opinion. نظر او [مرد] فرق دارد.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com