Dictiornary-Farsi | تامین اعتبار پیوسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
continuing appropriation	تامین اعتبار پیوسته


Other Matches

committment	تامین اعتبار
appropriation reimbur sement	تامین اعتبار
continuing appropriation	مداومت تامین اعتبار
garnishee	کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
no year oppropriation	حساب تامین اعتبار باز حساب باز
remand	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment	تامین خواسته حکم تامین مدعابه
overdrafts	حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft	حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced	بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
away	پیوسته بطور پیوسته
close in security	برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
communication security monitoring	کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
credit system of supply	سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
communication security account	میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
round-the-clock	پیوسته
non-stop	پیوسته
proximate	پیوسته
unremittingly	پیوسته
on and on	پیوسته
in connexion with	پیوسته به
d. in	پیوسته
cursive	پیوسته
legato	پیوسته
uninterrupted	پیوسته
married	پیوسته
continued	پیوسته
continous	پیوسته
contiguous	پیوسته
continual	پیوسته
syndetic	پیوسته
ceaselessly	پیوسته
never ceasing	پیوسته
allied	پیوسته
incessant	پیوسته
conjoint	پیوسته
everywhen	پیوسته
coalescent	پیوسته
coadunate	پیوسته
on end	پیوسته
cohesive	به هم پیوسته
attached	پیوسته
eternal	پیوسته
continuous	پیوسته
ceaseless	پیوسته
for evermore	پیوسته
for ever and aday	پیوسته
bursts	پیوسته
burst	پیوسته
incessantly	پیوسته
perpetually	پیوسته
concomitant	پیوسته
alway	پیوسته
affined	پیوسته
annexed	پیوسته
request for discharge	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
continuous scrolling	حرکت پیوسته
continuous paper	کاغذ پیوسته
continuous tone	اهنگ پیوسته
nid nod	پیوسته جنبیدن
flow chip	براده پیوسته
permanent water level	تراز پیوسته اب
continuous process	فرایند پیوسته
continuous spectrum	طیف پیوسته
continuous processing	پردازش پیوسته
nid nod	پیوسته جنباندن
continuous tone	ته رنگ پیوسته
compacting	بهم پیوسته
compacted	بهم پیوسته
end to end	سرهم پیوسته
indiscrete	بهم پیوسته
compact	بهم پیوسته
incessant drinking	پیوسته گساری
gamophyllous	پیوسته برگ
gamosepalous	پیوسته کاسبرگ
forever	جاویدان پیوسته
compacts	بهم پیوسته
gamopetalous	پیوسته گلبرگ
linked list	لیست پیوسته
full time	پیوسته کار
diligency	کوشش پیوسته
insobriety	شرب پیوسته
diligence	کوشش پیوسته
accretion	رشد پیوسته
ex post	بوقوع پیوسته
inseparate	بهم پیوسته
continuous traffic line	خط پیوسته امد و شد
sustained yield	بازده پیوسته
adjoined	پیوسته بودن
adjoin	پیوسته بودن
continuous phase	فاز پیوسته
peals	صدای پیوسته
pealing	صدای پیوسته
peal	صدای پیوسته
without rest	پیوسته لاینقطع
without intermission	پیوسته لاینقطع
vicinal	در همسایگی پیوسته
pealed	صدای پیوسته
adjoins	پیوسته بودن
whittle	پیوسته کم کردن
haunts	پیوسته امدن به
against	پیوسته مجاور
haunt	پیوسته امدن به
aggregate	بهم پیوسته
aggregates	بهم پیوسته
collateral measures	اقدامت پیوسته
continuous variable	متغیر پیوسته
accrete	بهم پیوسته
burst mode	حالت پیوسته
burster	فرم پیوسته
to whittle at	پیوسته بریدن
contiguous	همجوار پیوسته
continuate	پیوسته بهم
continuous data	دادههای پیوسته
continuous distributions	توزیع پیوسته
continuous duty	کار پیوسته
continuous error	خطای پیوسته
connected measures	اقدامت پیوسته
continuous forms	ورقههای پیوسته
continuous function	تابع پیوسته
sympetalous	پیوسته گلبرگ
symphsis	عضو پیوسته
continuous form	ورقه پیوسته
collective	بهم پیوسته
to be in a state of f.	پیوسته درتغییربودن
conjunct	بهم پیوسته
thereunto	بضمیمیه ان پیوسته به ان
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
zigzag	خطوط جناغی پیوسته
continuous grading	دانه بندی پیوسته
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
zigzagged	خطوط جناغی پیوسته
continuous rating	کار پیوسته اسمی
continuous forms	فرم های پیوسته
continuous packing column	ستون پر شده پیوسته
continuous flow analyser	تجزیه گر جریان پیوسته
continuous extraction apparatus	دستگاه استخراج پیوسته
direct connected	ماشینهای بهم پیوسته
steadily	بطور پیوسته و یکنواخت
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
zigzags	خطوط جناغی پیوسته
zigzagging	خطوط جناغی پیوسته
steadied	پیوسته ویکنواخت کردن
to peg a way at some work	پیوسته درسرچیزی کارکردن
to chop and change	پیوسته تغییررای دادن
to breed in and in	پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
indiscretely	بطور بهم پیوسته
steadying	پیوسته ویکنواخت کردن
uniterrupted	پیوسته غیرمقطوع دایم
so let us always be kind	پیوسته مهربان باشیم
continuous function	تابع پیوسته [ریاضی]
statement with debate	بیانیه با بحث پیوسته
order about	پیوسته پی فرمان فرستادن
always	پیوسته همه وقت
to hang together	باهم پیوسته یامتحدبودن
to keep on	پیوسته نگاه داشتن
tractor feed	تغذیه کاغذ پیوسته
gamopetalous	دارای گلبرگ پیوسته
steadies	پیوسته ویکنواخت کردن
gamophyllous	دارای برگ پیوسته
gamosepalous	دارای کاسبرگ پیوسته
to run on	بهم پیوسته بودن
steadiest	پیوسته ویکنواخت کردن
steady	پیوسته ویکنواخت کردن
he kept on speaking	پیوسته سخن میگفت
to be connected	بهم پیوسته [متصل] بودن
to move a bout	پیوسته جای خود را تغییردادن
correlative	بهم پیوسته جفت نظیر
to keep the track of something	پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
companionate	بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
without interruption	پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
true or sternal ribs	دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
linked pie/column graph	نمودار گرد و ستونی پیوسته
terraces	ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace	ردیف خانههای بهم پیوسته
full time	پیوسته کاری تمام وقت
crofts	زمین قابل کشت پیوسته بخانه
croft	زمین قابل کشت پیوسته بخانه
to harp on one string	پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
panoramically	بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
feeding storm	طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
close grained	دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
infield	کشتزار پیوسته بخانه زمین زیر کشت
close grain	دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
safety	تامین
safety limit	حد تامین
hedging	تامین
securement	تامین
covers	تامین
cover	تامین
coverings	تامین
securing	تامین
water supplies	تامین اب
security	تامین
water supply	تامین اب
dialled	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد