English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
Other Matches
novation تبدیل تعهد یا مدیون
substitution of a different obligation تبدیل تعهد
substitution of an obligation تبدیل تعهد
werewolves شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werewolf شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werwolf شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
packet شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packets شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
convertible پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
blockade currency پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
convertibles پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
digitize تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
normalising تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
roving نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
implied assumpist تعهد ضمنی
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
mouse برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
nemo potest esse simul actor et judex هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
petitioning creditor بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
transmutation تبدیل
reforming تبدیل
toggles تبدیل
reduction تبدیل
reductions تبدیل
toggle تبدیل
conversions تبدیل
interconversion تبدیل
conversion تبدیل
converter تبدیل گر
cinversion تبدیل
translation تبدیل
code conversion تبدیل کد
commutation تبدیل
connector تبدیل
converts تبدیل
converting تبدیل
converted تبدیل
convert تبدیل
transforms تبدیل
permutations تبدیل
transform تبدیل
permutation تبدیل
reduce تبدیل
reduces تبدیل
changing تبدیل
reducing تبدیل
move تبدیل
modification تبدیل
transformed تبدیل
shift تبدیل
alteration تبدیل
transforming تبدیل
transformation تبدیل
adapter تبدیل
change تبدیل
panification تبدیل
changed تبدیل
reducer تبدیل
changes تبدیل
convert تبدیل کردن
transfiguration تبدیل صورت
transformation of energy تبدیل انرژی
converts تبدیل کردن
interpretative تبدیل میکند
transformation function تابع تبدیل
transformation curve منحنی تبدیل
transformation of coordinates تبدیل مختصات
commuted تبدیل کردن
converted تبدیل کردن
prtrifaction تبدیل به سنگ
converting تبدیل کردن
commutes تبدیل کردن
commute تبدیل کردن
transformation ratio نسبت تبدیل
transformer تبدیل کننده
vitrification تبدیل به شیشه
acidifier تبدیل به اسیدکننده
commuting تبدیل کردن
interconvertible قابل تبدیل
interconversion تبدیل متقاطع
current transformation تبدیل جریان
data conversion تبدیل داده ها
incommutably تبدیل ناپذیر
decimalize تبدیل به اعشارکردن
incommutability تبدیل ناپذیری
demodulator تبدیل میکند
parallel conversion تبدیل موازی
direct reading galvanometer گالوانومتر بی تبدیل
direct conversion تبدیل مستقیم
double conversion تبدیل دوگانه
upturn تبدیل به احسن
lactation تبدیل به شیر
nuclear transformation تبدیل هستهای
transition section مقطع تبدیل
transition temperature دمای تبدیل
transmutable قابل تبدیل
transmutative قابل تبدیل
transmutative تبدیل شدنی
transrorm تبدیل کردن
process conversion تبدیل فرایند
convertibility قابلیت تبدیل
two way wiring اتصال تبدیل
convertor تبدیل کننده
power converter station پست تبدیل
platiforming تبدیل با پلاتین
convertor الت تبدیل
phase transition تبدیل فاز
hedging تبدیل پوششی
catforming تبدیل با کاتالیزور
silicification تبدیل بسنگ
vaporization تبدیل به بخار
liquefaction تبدیل به مایع
transformers تبدیل کننده
scorify تبدیل به کف کردن
transformation تبدیل صورت
bituminize تبدیل بقیرکردن
silicification تبدیل به درکوهی
similarity transformation تبدیل مشابهتی
solidification تبدیل به جامد
catalytic reforming تبدیل کاتالیزوری
transformed تبدیل کردن
transmutation تبدیل هستهای
transmutation تبدیل عناصر
calcination تبدیل باهک
calcification تبدیل به اهک
c.r. تبدیل کاتالیزوری
transform تبدیل کردن
multi way switch کلید تبدیل
salification تبدیل به نمک
saccharification تبدیل به قند
rotary converter تبدیل گر گردان
animalization تبدیل به حیوان
reducer تبدیل کننده
basify تبدیل به قلیاکردن
reduction coefficient ضریب تبدیل
approach transition تبدیل ورودی
media conversion تبدیل رسانه ها
evaporate تبدیل به بخارکردن
reductions اختصار تبدیل
actification تبدیل به سرکه
money exchange تبدیل پول
monarchize تبدیل به سلطنت
aggravation تبدیل به بدتر
evaporating تبدیل به بخارکردن
reduction اختصار تبدیل
evaporates تبدیل به بخارکردن
evaporated تبدیل به بخارکردن
reductional تبدیل کاهش
conversion price قیمت تبدیل
conversion price بهای تبدیل
conversion of shares تبدیل سهام
conversion of data تبدیل عناصر
conversion factor ضریب تبدیل
conversion efficiency بازده تبدیل
conversion cost هزینه تبدیل
conversion rate نرخ تبدیل
transmute تبدیل کردن
conversion table جدول تبدیل
transmuting تبدیل کردن
transmutes تبدیل کردن
toggle key کلید تبدیل
converter الت تبدیل
transmuted تبدیل کردن
converter تبدیل کننده
internal conversion تبدیل درونی
internal conversion تبدیل باطنی
cineration تبدیل بخاکستر
lamp bulb adapter تبدیل لامپ
changer تبدیل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com