English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
English Persian
course stabilizer تثبیت کننده مسیر
Search result with all words
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
Other Matches
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
course stabilizer دستگاه تثبیت مسیر
stabilized به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilizes به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilizers تثبیت کننده ها
stabilisers تثبیت کننده
stabilizer تثبیت کننده
holding attack تک تثبیت کننده
course stabilizer تثبیت کننده
holding force نیروی تثبیت کننده
stabilisers ثابت تثبیت کننده
stabilizing sleeve غلاف تثبیت کننده
automatic stabilizer تثبیت کننده خودکار
viscosity stabilizer تثبیت کننده گرانروی
emulsion stabilizer تثبیت کننده امولسیونی
stabilizer ثابت تثبیت کننده
self stabilizing dynamo دینام خود تثبیت کننده
mains voltage stabilizer تثبیت کننده ولتاژ شبکه
voltage stabilizer تثبیت کننده اختلاف سطح
adjustable stabilizer تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
cut off attack تک قطع کننده مسیر
burster course مسیر منفجر کننده
shorter بدون نیاز به حمل کننده مسیر
stabilizing fin پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
course recorder دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
shortest بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
confirmation تثبیت
stabilises تثبیت
fixing تثبیت
stabilised تثبیت
anchor cell سل تثبیت
consolidation تثبیت
fixation تثبیت
fixity تثبیت
stabilize تثبیت
stabilized تثبیت
fixations تثبیت
stabilization تثبیت
stabilisation تثبیت
corroboration تثبیت
stabilising تثبیت
stabilizes تثبیت
reinstating تثبیت کردن
nitrogen fixation تثبیت نیتروژن
price freezing تثبیت قیمت
reinstatement تثبیت در مقام
price freeze تثبیت قیمت ها
reinstate تثبیت کردن
price ceilings تثبیت قیمت
price stability تثبیت قیمت
price stabilization تثبیت قیمت
stabilization پابرجاسازی تثبیت
economic stabilization تثبیت اقتصادی
fixation process فرایند تثبیت
fixation point نقطه تثبیت
positioning تثبیت موقعیت
fixation of affect تثبیت عاطفی
reinstates تثبیت کردن
reinstated تثبیت کردن
functional fixedness تثبیت کارکردی
stabilizes تثبیت کردن
heat setting تثبیت گرمائی
fixate تثبیت کردن
stabilised تثبیت کردن
stabilises تثبیت کردن
fixing agent عامل تثبیت
fixedness تثبیت شدگی
patents حق تثبیت اختراع
patenting حق تثبیت اختراع
father fixation تثبیت پدری
patented حق تثبیت اختراع
patent حق تثبیت اختراع
stabilized تثبیت کردن
stabilize تثبیت کردن
stabilising تثبیت کردن
mechanical stabilization تثبیت مکانیکی
voltage stabilization تثبیت ولتاژ
avouch تثبیت کردن
wage stabilization تثبیت مزد
visual fixation تثبیت دیداری
maintenance level سطح تثبیت
confirmation تثبیت استقرار
stop go policy سیاست تثبیت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
stabilization policy سیاست تثبیت اقتصادی
verge شانه تثبیت نشده
stabilized layer لایه تثبیت شده
hard shoulder شانه تثبیت شده
built in stabilizers تثبیت کنندههای خودکار
verges شانه تثبیت نشده
voltage stabilization تثبیت فشار الکتریکی
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
well fixed خوب تثبیت شده
stabilized layer قشر تثبیت شده
fixes تثبیت محل ناو
fix تثبیت محل ناو
routes به خاک نشاندن تثبیت کردن
route به خاک نشاندن تثبیت کردن
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
zener diode stabilization تثبیت کنندگی دیود زنر
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pegging تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
high frequency stabilized arc قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
setting time [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
declaratory judgment حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
confirm تصدیق کردن تثبیت کردن
confirms تصدیق کردن تثبیت کردن
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com