Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
Other Matches
taxpaying capacity
تحمل کل بار مالیات
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
levier
وضع کننده مالیات
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levied
اخذ مالیات مالیات
taxation
مالیات بندی مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
levies
مالیات بندی مالیات
levying
مالیات بندی مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
levy
مالیات بندی مالیات
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
taxed
مالیات
sess
مالیات
taxes
مالیات
impost
مالیات
gabelle
مالیات
tithing
مالیات ده یک
gabel
مالیات
tax
مالیات
Scot
مالیات
cess
مالیات
taxation
مالیات
compacting
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
kiln tax
مالیات فخاری
land tax
مالیات زمین
land tax
مالیات ارضی
land tax
مالیات بر زمین
leviable
مالیات بستنی
leviable
وضع مالیات
levier
مالیات وصول کن
commercial tax
مالیات بازرگانی
double taxation
مالیات مضاعف
ratepayer
مالیات دهنده
assessment
براورد مالیات
duty free
معاف ار مالیات
assessment
وضع مالیات
compulsory levies
مالیات اجباری
assessment
تعیین مالیات
tax year
مالیات سالانه
stress
مالیات زیادبستن
death duty
مالیات بر ارث
stresses
مالیات زیادبستن
stressing
مالیات زیادبستن
levying
مالیات بندی
levied
وضع مالیات
ratepayers
مالیات دهنده
levy tax
وضع مالیات
death tax
مالیات بر ارث
levying of taxes
وضع مالیات
taxpayer
مالیات دهنده
levy
وضع مالیات
levied
مالیات بندی
taxpayer
مالیات بده
taxpayers
مالیات بده
levies
وضع مالیات
levies
مالیات بندی
taxpayers
مالیات پرداز
levies
وصول مالیات
wage tax
مالیات بر مزد
deductible
مالیات پذیر
levied
وصول مالیات
liable to tax
مشمول مالیات
yield tax
مالیات بر عایدی
total tax load
کل بار مالیات
wealth tax
مالیات بر ثروت
levying
وصول مالیات
levying
وضع مالیات
levy
مالیات بندی
taxpayer
مالیات پرداز
taxpayers
مالیات دهنده
gabel
مالیات نمک
scot-free
معاف از مالیات
tax evasion
فرار از مالیات
tax-free
بخشوده از مالیات
taxable
مالیات بردار
taxable
مشمول مالیات
taxation
وضع مالیات
tax
مالیات گرفتن از
direct tax
مالیات مستقیم
direct taxation
مالیات مستقیم
highway user tax
مالیات حق عبور
levy
وصول مالیات
gabelle
مالیات نمک
gift tax
مالیات برهبه
free of tax
بدون مالیات
excise
مالیات بستن بر
estate tax
مالیات مستغلات
estate tax
مالیات بر املاک
estate duty
مالیات ارث
estate duty
مالیات بر ارث
incidence of taxation
انتقال مالیات
incidence of taxation
اثر مالیات
inheritance tax
مالیات بر ارث
purchase tax
مالیات بر معاملات
assessments
براورد مالیات
assessments
وضع مالیات
scot free
معاف از مالیات
impost
مالیات بر واردات
excise duties
مالیات غیرمستقیم
indirect taxation
مالیات غیرمستقیم
taxed
مالیات گرفتن از
taxes
مالیات گرفتن از
export tax
مالیات بر صادرات
exemption from taxation
معافیت از مالیات
excise taxes
مالیات بر فروش
excise tax
مالیات بر مصرف
assessments
تعیین مالیات
death duties
مالیات بر ارث
succession duties
مالیات برارث
assesses
مالیات بستن بر
assessed
مالیات بستن به
income taxes
مالیات برعایدات
single tax
مالیات واحد
assesses
مالیات بستن به
shift of a tax
انتقال مالیات
tax shifting
انتقال مالیات
capitation taxes
مالیات سرانه
single tax
مالیات انفرادی
imposes
مالیات بستن بر
impose
مالیات بستن بر
assessing
مالیات بستن به
assessing
مالیات بستن بر
assessed
مالیات بستن بر
income tax
مالیات بر درامد
octroi
مالیات دم دروازه
occupation tax
مالیات شغل
occupation tax
مالیات اصناف
nuisance tax
مالیات پردردسر
neutral tax
مالیات خنثی
neutral tax
مالیات بی طرف
income tax
مالیات برعایدات
income taxes
مالیات بر درامد
assess
مالیات بستن به
assess
مالیات بستن بر
scatt
مالیات عوارض
basis of tax
ماخذ مالیات
progressive tax
مالیات تصاعدی
proportional taxation
مالیات تناسبی
profits tax
مالیات بر سود
surcharge
مالیات اضافی
profit tax
مالیات بر سود
surcharges
مالیات اضافی
poll tax
مالیات سرانه
Scot
مالیات بستن بر
property tax
مالیات مستقلات
property tax
مالیات دارایی
proportional tax
مالیات تناسبی
assessor
ممیز مالیات
proportional tax
مالیات نسبی
surtax
اضافه مالیات
rental tax
مالیات مستغلات
per head tax
مالیات سرانه
sale tax
مالیات بر فروش
sales tax
مالیات فروش
sales tax
مالیات بر فروش
regressive taxation
مالیات نزولی
regressive taxation
مالیات کاهنده
surtax
مالیات اضافی
quint
مالیات پنج یک
burdensome tax
مالیات مزاحم
real estate tax
مالیات بر مستغلات
capital levy
مالیات برسرمایه
capital levy
مالیات بر سرمایه
capital tax
مالیات بر سرمایه
regressive tax
مالیات نزولی
progressive taxation
مالیات تصاعدی
tax function
تابع مالیات
tax base
ماخذ مالیات
tax incidence
عارضه مالیات
corporation tax
مالیات بر شرکتها
tax increase
افزایش مالیات
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
the rear vassals
مالیات دهندگان
taxless
<adj.>
معاف از مالیات
tax load
بار مالیات
after tax
پس از وضع مالیات
taxation of monopoly
مالیات بر انحصار
tax free
معاف از مالیات
tax in kind
مالیات جنسی
tax free
بخشوده از مالیات
tax farmer
مستاجر مالیات
tax exempt
معاف از مالیات
tax equation
معادله مالیات
tax effect
اثر مالیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com