English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
profession of arms تخصص نظامی گری
Search result with all words
military occupational speciality تخصص شغلی نظامی
Other Matches
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
specialities تخصص
expert knowledge تخصص
specialization تخصص
speciality تخصص
specialty تخصص
inexpert بی تخصص
proficiency تخصص
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
careered تخصص رستهای
specializes تخصص یافتن
specialises تخصص داشتن
career تخصص رستهای
careering تخصص رستهای
careers تخصص رستهای
specialising تخصص داشتن
specialising تخصص یافتن
specializes تخصص داشتن
specializing تخصص یافتن
specialises تخصص یافتن
health nursing تخصص پرستاری
specializing تخصص داشتن
specialize تخصص داشتن
specialization تخصص یافتن
specialize تخصص یافتن
technology تخصص شناسی
proficiency مهارت تخصص
technologies تخصص شناسی
civilian occupational specialty تخصص غیر ارتشی
underemployed دارای شغل کم تخصص و کم پاداش
analyst شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
analysts شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
residency اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
laboratorian کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
trial attorney وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
packet گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packets گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
comparative cost اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
inexpertly ازروی عدم تخصص یا عدم خبرگی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
military نظامی
soldier نظامی
warlike نظامی
martin نظامی
mil نظامی
fort دژ نظامی
serviced نظامی
service نظامی
martial نظامی
soldiers نظامی
campound کمپ نظامی
by military force با نیروی نظامی
paramilitary شبه نظامی
council ofwar شورای نظامی
defensive architecture معماری نظامی
dressing parade مشق نظامی
defense information اطلاعات نظامی
court material دادگاه نظامی
court martiall شورای نظامی
court martiall دادگاه نظامی
saluted احترام نظامی
court martial دادگاه نظامی
detention barrack بازداشتگاه نظامی
counter military ضد عملیات نظامی
field colors پرچم نظامی
attache وابسته نظامی
soldier نظامی شدن
martial law حکومت نظامی
martial court دادگاه نظامی
standing orders امریه نظامی
standing order امریه نظامی
soldier فرد نظامی
soldiers نظامی شدن
soldiers فرد نظامی
articles of war قانون نظامی
army staff ستاد نظامی
army attache وابسته نظامی
saluting احترام نظامی
salutes احترام نظامی
salute احترام نظامی
guest houses مهمانسرای نظامی
guest house مهمانسرای نظامی
councils of war شورای نظامی
council of war شورای نظامی
paramilitaries شبه نظامی
militarily از لحاظ نظامی
militias نیروی نظامی
militia نیروی نظامی
truck vehicle خودرو نظامی
military testament وصیتنامه نظامی
military governor حاکم نظامی
military governor فرمانداری نظامی
military government حکومت نظامی
military government دولت نظامی
military funds بودجه نظامی
military funds اعتبار نظامی
military expenditure مخارج نظامی
military doctorine مقررات نظامی
military doctorine دکترین نظامی
military courtesy شئونات نظامی
military courtesy احترامات نظامی
military court دادگاه نظامی
military convention اتحاد نظامی
military comission کمیسیون نظامی
military grid شبکه نظامی
neck cloth کاشکول نظامی
military training تعلیم نظامی
military strategy استراتژی نظامی
military spending مخارج نظامی
military specifications کدتخصصی نظامی
military specifications خصوصیات نظامی
military services قسمتهای نظامی
military resources منابع نظامی
military psychology روانشناسی نظامی
military posture وضعیت نظامی
military posture ارایش نظامی
military platform سکوی نظامی
military occupational speciality کد تخصصی نظامی
military justice دادرسی نظامی
military justice دادسرای نظامی
military intervention مداخله نظامی
military intelligence اطلاعات نظامی
military comission هیئت نظامی
necker chief کاشکول نظامی
strategic map نقشه نظامی
the military profession کار نظامی
invasion currency پول نظامی
the sabre نیروی نظامی
the sabre حکومت نظامی
tunc پیراهن نظامی
word of command فرمان نظامی
Military operations. عملیات نظامی
military crest خط الراس نظامی
to attain a great age به سن بالارسیدن [نظامی ]
general outpatient clinic درمانگاه نظامی
garrison state ایالت نظامی
spirit de corps غرور نظامی
soldiery نیروی نظامی
provost marshal قاضی نظامی
military body هیئت نظامی
military attache وابسته نظامی
military assistance کمک نظامی
military area منطقه نظامی
military advisor مستشار نظامی
military adviser مستشار نظامی
militarize نظامی کردن
militarization نظامی کردن
martial spirit روح نظامی
martial rule حکومت نظامی
military tribunal دادگاه نظامی
maneuver تمرین نظامی
prisidio قلعه نظامی
field colours پرچم نظامی
military training اموزش نظامی
camp اردوگاه نظامی
installations موسسه نظامی
intelligence اطلاعات نظامی
citadel قلعه نظامی
citadels قلعه نظامی
exercise مانور نظامی
exercise مشق نظامی
exercised مانور نظامی
installations قسمت نظامی
installation موسسه نظامی
marching گام نظامی
active نظامی کادر
region ناحیه نظامی
regions ناحیه نظامی
installation قسمت نظامی
force نیروی نظامی
camps اردوگاه نظامی
camped اردوگاه نظامی
exercised مشق نظامی
exercises مانور نظامی
columns ستون نظامی
column ستون نظامی
posted پست نظامی
cadets دانشجوی نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com