Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English
Persian
avouch
تضمین کردن مستقر ساختن
Other Matches
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
warranty
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
plant
مستقر کردن
plants
مستقر کردن
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
ensures
تضمین کردن
certify
تضمین کردن
ensure
تضمین کردن
certifying
تضمین کردن
insuring
تضمین کردن
ensured
تضمین کردن
certifies
تضمین کردن
ensuring
تضمین کردن
warrant
تضمین کردن
warrants
تضمین کردن
bond
تضمین کردن
insures
تضمین کردن
warranting
تضمین کردن
warranted
تضمین کردن
settles
مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
settle
مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
emplacement
پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
guaranteed
تامین تضمین کردن
guarantee
تامین تضمین کردن
to ensure something
تضمین کردن
[چیزی]
bail
تضمین ضمانت کردن
guarantees
تامین تضمین کردن
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
inducting
مستقر کردن دریافت کردن
garrisons
مقیم کردن مستقر کردن
garrison
مقیم کردن مستقر کردن
inducts
مستقر کردن دریافت کردن
induct
مستقر کردن دریافت کردن
inducted
مستقر کردن دریافت کردن
putting
مستقر
put
مستقر
based
مستقر
established right
حق مستقر
residents
مستقر
established
مستقر
deep seated
مستقر
puts
مستقر
resident
مستقر
stabile
مستقر وپایدار
dynamically
نیروی مستقر
occupiers
مستقر مستاجر
dynamic
نیروی مستقر
occupier
مستقر مستاجر
reside
مستقر بودن
positioner
مستقر کننده
fixes
مستقر شدن
resided
مستقر بودن
fix
مستقر شدن
deployed
<adj.>
<past-p.>
مستقر شده
localized bond
پیوند مستقر
installed
<adj.>
<past-p.>
مستقر شده
inserted
<adj.>
<past-p.>
مستقر شده
inposition
مستقر در موضع
applied
<adj.>
<past-p.>
مستقر شده
resides
مستقر بودن
plant oneself
مستقر شدن
appointed
<adj.>
<past-p.>
مستقر شده
determinate
مستقر شده
delocalized electron
الکترون غیر مستقر
damp
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
sites
قرار داشتن مستقر بودن
guides post
نفر هادی مستقر شوید
army in the field
ارتش مستقر در صحنه عملیات
site
قرار داشتن مستقر بودن
sited
قرار داشتن مستقر بودن
theater army
ارتش مستقر در صحنه عملیات
conus armies
ارتشهای مستقر در قاره امریکا
guarantees
تضمین
guarantee
تضمین
warranty
تضمین
gurantee
تضمین
assurance
تضمین
pledge
[archaic]
[guaranty]
تضمین
guaranty
تضمین
guarantee
تضمین
collateral
تضمین
guaranty
تضمین
guaranteed
تضمین
assurances
تضمین
bottom mine
مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
deployed
مستقر گسترش یافته در روی زمین
surety bond
تضمین نامه
money back
تضمین پرداخت
under reserve
تحت تضمین
warranting
تضمین حکم
warrant
تضمین حکم
warranted
تضمین حکم
bank note
چک تضمین شده
service obligation
تضمین خدمت
warrants
تضمین حکم
security
مصونیت تضمین
security
گرو تضمین
indemnification
تضمین خسارت
back letter
گواهی تضمین
value as security
ارزش تضمین
seal
نشان تضمین
embodiment
تضمین درج
certified check
چک تضمین شده
seals
نشان تضمین
bonded
تضمین دار
guarantee period
مدت تضمین
bonded
تحت تضمین
in bond
تحت تضمین
warrent
حواله وسیله تضمین
gap in coverage
ناکافی بودن تضمین
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
voucher
مدرک تضمین کننده
indemnity
تاوان تضمین خسارت
indemnities
تاوان تضمین خسارت
guaranteed prices
قیمتهای تضمین شده
vouchers
مدرک تضمین کننده
engineers
اداره کردن طرح کردن و ساختن
makes
درست کردن ساختن اماده کردن
engineered
اداره کردن طرح کردن و ساختن
prepare
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
engineer
اداره کردن طرح کردن و ساختن
preparing
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
make
درست کردن ساختن اماده کردن
To bear (put up) with somebody.
با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
prepares
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to manufacture
[into]
ساختن
[درست کردن]
[به]
work up
ترکیب کردن ساختن
getting
مجاب کردن ساختن
gets
مجاب کردن ساختن
get
مجاب کردن ساختن
to lay it on thick
نصب کردن ساختن
warranted rate of growth
نرخ رشد تضمین شده
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
zmarker beacon
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
staged crews
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
surprise
متعجب ساختن غافلگیر کردن
indicates
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicated
نمایان ساختن اشاره کردن بر
pt down
هرز اب ساختن منکوب کردن
indicate
نمایان ساختن اشاره کردن بر
proscribe
ممنوع ساختن تحریم کردن
discompose
مضطرب ساختن پریشان کردن
surprises
متعجب ساختن غافلگیر کردن
attracted
جذب کردن مجذوب ساختن
subdues
مقهور ساختن رام کردن
retards
کند ساختن معوق کردن
illuminating
درخشان ساختن زرنما کردن
to hammer out
ساختن بکوشش درست کردن
inculcating
جایگیر ساختن تلقین کردن
illuminate
درخشان ساختن زرنما کردن
detect
کشف کردن نمایان ساختن
subdue
مقهور ساختن رام کردن
attracting
جذب کردن مجذوب ساختن
detected
کشف کردن نمایان ساختن
preparing
مهیا ساختن مجهز کردن
detecting
کشف کردن نمایان ساختن
fructify
برومند کردن بارور ساختن
redargue
متهم ساختن تکذیب کردن
detects
کشف کردن نمایان ساختن
inculcates
جایگیر ساختن تلقین کردن
retarding
کند ساختن معوق کردن
illuminates
درخشان ساختن زرنما کردن
attract
جذب کردن مجذوب ساختن
proscribing
ممنوع ساختن تحریم کردن
highlighting
روشن ساختن مشخص کردن
destroy
ویران کردن نابود ساختن
proscribed
ممنوع ساختن تحریم کردن
attracts
جذب کردن مجذوب ساختن
destroys
ویران کردن نابود ساختن
inculcate
جایگیر ساختن تلقین کردن
proscribes
ممنوع ساختن تحریم کردن
provides
میسر ساختن تامین کردن
subduing
مقهور ساختن رام کردن
inculcated
جایگیر ساختن تلقین کردن
retard
کند ساختن معوق کردن
destroying
ویران کردن نابود ساختن
frankest
باطل کردن مصون ساختن
franked
باطل کردن مصون ساختن
fraternised
برادری کردن متفق ساختن
improvising
انا ساختن تعبیه کردن
tumify
اماس کردن متورم ساختن
prey
دستخوش ساختن طعمه کردن
reproduce
چاپ کردن دوباره ساختن
reproduced
چاپ کردن دوباره ساختن
surprize
متعجب ساختن غافلگیر کردن
reproduces
چاپ کردن دوباره ساختن
frank
باطل کردن مصون ساختن
entombs
دفن کردن مقبره ساختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com