Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
peremptory undertaking
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
Other Matches
court session
جلسه دادگاه
origin writ
ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
sitting in camera
جلسه خصوصی دادگاه
spectators
مستمعین جلسه دادگاه
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
injunctions
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
garnishment
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
rejoinder
پاسخ خواهان به لایحه جوابیه خواهان
rejoinders
پاسخ خواهان به لایحه جوابیه خواهان
first in first out
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
fifo
اولین صادره از اولین وارده
first strike
اولین ضربت در اولین حمله
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
projecting
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
for two weeks
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
manadamus
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
writ
دستور دادگاه حکم دادگاه
writs
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
fifo
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
arrests
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
desirous
خواهان
actors
خواهان
actor
خواهان
demandant
خواهان
wishful
خواهان
petitioners
خواهان
petitioner
خواهان
candidate
خواهان
candidates
خواهان
plaintiff
خواهان
complainants
خواهان
fondest
خواهان
fonder
خواهان
plaintiffs
خواهان
fond
خواهان
complainant
خواهان
pursuer
خواهان
pursuers
خواهان
claimant
[arbitration proceedings]
خواهان
[قانون]
studious
مشتاق خواهان
plaintiff
خواهان
[قانون]
complainant
[British E]
خواهان
[قانون]
pursuer
[Scottish English]
خواهان
[قانون]
petitioner
[divorce proceedings]
خواهان
[قانون]
plaintiff and defendant
خواهان وخوانده
willing
حاضر خواهان
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
libelant
دادخواست دهنده خواهان
secta
ادله خواهان دعوی
libellant
دادخواست دهنده خواهان
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
libllant
خواهان یا شاکی دعوی افترا
suppliant
خواهان دعوی اعاده تصرف
non suit
ترک دعوی به وسیله خواهان
particulars
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
plea
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
relicta verificatione
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
pleas
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
replication
جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
sittings
جلسه
sitting
جلسه
session
جلسه
meet
: جلسه
meets
: جلسه
seance
جلسه
sessions
جلسه
meeting
جلسه
meetings
جلسه
trespass
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
demurrer
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
trespassed
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespasses
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassing
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
reunions
تجدید جلسه
reunion
تجدید جلسه
minutes
صورت جلسه
public session
جلسه علنی
minute
صورت جلسه
general meeting
جلسه عمومی
nonresident
غیرحاضر در جلسه
chairpersons
رئیس جلسه
agendas
دستور جلسه
chairperson
رئیس جلسه
order of the day
دستور جلسه
in the meeting of d may
در جلسه سوم می
agenda
دستور جلسه
special session
جلسه مخصوص
meeting
انجمن جلسه
meetings
انجمن جلسه
chairmen
رئیس جلسه
chairman
رئیس جلسه
private session
جلسه غیر علنی
convene
تشکیل جلسه دادن
to hold a session
جلسه منعقد کردن
to hold a meeting
جلسه منعقد کردن
the house went into secret session
مجلس جلسه سری
walkout
اعتصاب ,ترک جلسه
walkouts
اعتصاب ,ترک جلسه
The meeting was postponed.
جلسه را عقب انداختند
convened
تشکیل جلسه دادن
work out
برنامه یک جلسه تمرین
convenes
تشکیل جلسه دادن
protocols
صورت جلسه کنفرانس
marathons
جلسه گروهی طولانی
protocols
صورت جلسه ازمایش
marathon
جلسه گروهی طولانی
protocol
صورت جلسه کنفرانس
protocol
صورت جلسه ازمایش
convening
تشکیل جلسه دادن
record
صورت جلسه سابقه
seance
جلسه احضار روح
seance
جلسه احضارارواح وغیره
rehearing
جلسه دادرسی مجدد
convocation
جلسه عمومی دانشجویان
convocations
جلسه عمومی دانشجویان
cabinet council
جلسه هیات وزیران
bull session
جلسه محاوره ومرور
stags
جلسه یا مهمانی مردانه
sitting in camera
جلسه غیر علنی
stag
جلسه یا مهمانی مردانه
special session
جلسه فوق العاده
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
presided
ریاست جلسه را بعهده داشتن
open the meeting
رسمیت جلسه را اعلام کردن
adjournments
احاله رسیدگی به جلسه بعد
to sit
درباره موضوعی جلسه کردن
Those who attended the meeting.
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
proces verbal
صورت جلسه نشست نامه
preside
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding
ریاست جلسه را بعهده داشتن
critiques
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
presides
ریاست جلسه را بعهده داشتن
critic report
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
critique
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
adjournment
احاله رسیدگی به جلسه بعد
initials
اولین
headmost
اولین
initialled
اولین
initial
اولین
initiatory
اولین
initialed
اولین
initialing
اولین
initialling
اولین
the rules of protocol
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
The date of the meeting has been advanced.
تاریخ جلسه جلو افتاده است
seminar
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
call a metting
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committees
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
master of ceremonies
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
minute
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
sponsion
تعهد
obligations
تعهد
undertaking
تعهد
warranty
تعهد
mandate
تعهد
assurance
تعهد
obstriction
تعهد
liabilities
تعهد
liability
تعهد
oblogation
تعهد
bond
تعهد
obligation
تعهد
warranties
تعهد
mandating
تعهد
mandates
تعهد
mandated
تعهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com