English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
work out تمرین امادگی
Other Matches
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
kelter or kilter امادگی
coverings امادگی
cover امادگی
predispostion امادگی
susceptibility امادگی
kelter امادگی
preparations امادگی
preparation امادگی
penchant امادگی
covers امادگی
forms امادگی
disposition امادگی
qualification امادگی
formed امادگی
form امادگی
conditioning امادگی
readiness امادگی
proneness امادگی
preparedness امادگی
tautness امادگی
law of readiness قانون امادگی
indisposition عدم امادگی
liability to disease تعهد امادگی
medical fitness امادگی پزشکی
operational readiness امادگی عملیاتی
vigilance امادگی چالاکی
hot امادگی کامل
reconditioning تجدید امادگی
hotter امادگی کامل
hottest امادگی کامل
readiness امادگی رزمی
combat readiness امادگی رزمی
condition of readiness شرایط امادگی
erg 2- امادگی ذاتی
half way houses خانههای امادگی
indisposedness عدم امادگی
insusceptibility عدم امادگی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
preparatory school اموزشگاه امادگی
indispositions عدم امادگی
peak up در اوج امادگی
training camp اردوی امادگی
reading readiness امادگی خواندن
preparatory interval دوره امادگی
second degree of readiness امادگی درجه دو
state of alert وضعیت امادگی
third degree of readiness امادگی درجه سه
unreadiness عدم امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
availability زمان امادگی
peripheral دوره امادگی
lurching امادگی شکست فاحش
data terminal ready امادگی ترمینال داده
ingenuity امادگی برای اختراع
lurches امادگی شکست فاحش
distensibility امادگی برای بادکردن
readiness category درجه امادگی رزمی
readiness category نوع امادگی رزمی
data set ready امادگی مجموعه داده ها
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
combat ready دارای امادگی رزمی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
lurched امادگی شکست فاحش
readiness اماده باش امادگی
lurch امادگی شکست فاحش
accessibility امادگی برای پذیرایی
flyable dud بدون امادگی رزمی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
preparation امادگی اماده سازی
preparations امادگی اماده سازی
level of readiness سطح امادگی رزمی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
peripheral course دوره امادگی نظامی
habilitation لباس پوشاندن امادگی
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
work out تمرین
ure تمرین
use تمرین
drilling تمرین
action تمرین
actions تمرین
drills تمرین
uses تمرین
exercised تمرین
exercises تمرین
drilled تمرین
drill تمرین
trains تمرین
trained تمرین
train تمرین
practice تمرین
rehearsals تمرین
rehearsal تمرین
exercise تمرین
exercize تمرین تکلیف
rehearsals تمرین از بر خواندن
field exercise تمرین صحرایی
exercise term اسم تمرین
mass practice تمرین فشرده
massed practice تمرین بی وقفه
field exercise تمرین رزمی
fartlek تمرین دو استقامت
drilled تمرین کردن
maneuver تمرین نظامی
drilled تمرین مته
joint exercise تمرین مشترک
rehearsal تمرین نمایش
drills تمرین مته
rehearsal تمرین از بر خواندن
rehearsals تمرین نمایش
gymnastical تمرین زورخانهای
drills تمرین کردن
formal exercise تمرین صوری
fore exercise تمرین مقدماتی
mobilization exercise تمرین بسیج
negative practice تمرین منفی
wind sprint تمرین دو سریع
workshop practice تمرین کارگاهی
try-out تمرین نهایی
try-outs تمرین نهایی
workout تمرین شدید
workouts تمرین شدید
work out <idiom> تمرین کردن
practice تمرین کردن
practice ورزش تمرین
warm down تمرین سبک
staging تمرین کردن
unspaced practice تمرین بی فاصله
rehearser تمرین کننده
drill تمرین مته
overtrain تمرین بیش از حد
drill تمرین کردن
physical exercise تمرین بدنی
physical exercise تمرین ورزشی
practice effect اثر تمرین
practice period دوره تمرین
practice teaching تمرین معلمی
pratique تمرین عملی
exercises تمرین دادن
exercised تمرین دادن
service practice تمرین اموزشی
exercise تمرین دادن
training distance مسافت تمرین
training time زمان تمرین
combat exercise تمرین رزمی
mule اتومبیل تمرین
rehearsing تمرین کردن
rehearses تمرین کردن
rehearsed تمرین کردن
behavior rehearsal تمرین رفتار
practise ورزش تمرین
battle drill تمرین رزم
practicing ورزش تمرین
mules اتومبیل تمرین
training تعلیم و تمرین
circuit training تمرین دایرهای
drilling تمرین نظامی
practises ورزش تمرین
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com