English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
subsere توالی بعدی
Other Matches
projecting تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
successions توالی
subalternation توالی
sequences توالی
succession توالی
sequence توالی
consecution توالی
consecutiveness توالی
suit توالی
suited توالی
suits توالی
subsequence توالی
progression توالی تسلسل
progressions توالی تسلسل
successions نیابت توالی
state succession توالی دولتها
tracks توالی ردپاراگرفتن
middle succession توالی وسطی
impluse train توالی ایمپولز
in succession به توالی متواترا"
succession نیابت توالی
middle succession توالی میانین
sequence rule قاعده توالی
sq مخفف توالی
track توالی ردپاراگرفتن
tracked توالی ردپاراگرفتن
sequence of command ترتیب توالی فرامین
sequence number شماره ترتیب توالی
impluse sequence توالی ضربه جریان
order of fire ترتیب توالی اتش
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
sequencer اسباب سنجش توالی وتسلسل
collating sequence توالی ترتیب رشته تلفیق
approach sequence ترتیب توالی تقرب هواپیماها
alphameric sequence ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
succeed بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
second thoughts بعدی
succeeding بعدی
furthering بعدی
furthered بعدی
unidimensional تک بعدی
further بعدی
three-dimensional سه بعدی
subsequent بعدی
cubical سه بعدی
solids سه بعدی
solid سه بعدی
ulterior بعدی
future بعدی
spatial سه بعدی
furthers بعدی
unidimensional یک بعدی
serotine بعدی
two-dimensional دو بعدی
two dimensional دو بعدی
puisne بعدی
tridimensional سه بعدی
three dimensional سه بعدی
three dimentional سه بعدی
one dimentional تک بعدی
one dimentional یک بعدی
succeeding generation نسل بعدی
after-effect تاثیر بعدی
stereognosis ادراک سه بعدی
illusiansm نقاشی سه بعدی
tother بعدی دیگر
deep space فضای سه بعدی
solid geometry هندسه سه بعدی
3D analysis آنالیز سه بعدی
three dimensional lattice شبکه سه بعدی
aftereffect اثر بعدی
tother نفر بعدی
t' other بعدی دیگر
two dimensional array ارایه دو بعدی
stereoscopic vision دید سه بعدی
t' other نفر بعدی
3D analysis بررسی سه بعدی
aftertastes لذت بعدی
dosseret بلوک سه بعدی
after-effects تاثیر بعدی
stereoscope سه بعدی نما
unidimensionality یک بعدی بودن
holograms تصویر سه بعدی
aftermath عواقب بعدی
two dimensional lattice شبکه دو بعدی
three dimentional array ارایه سه بعدی
tridimensionality حالت سه بعدی
latter day روز بعدی
one dimensional array ارایه یک بعدی
two demensional chromatography کروماتوگرافی دو بعدی
multidimensional چند بعدی
aftertaste لذت بعدی
multidimentional چند بعدی
n cube مکعب N بعدی
immediate destination مقصد بعدی
holographic image نمایی از شی سه بعدی
follow up اقدامات بعدی
follow up supply اماد بعدی
feeder report گزارشات بعدی
three dimensional polymer بسپار سه بعدی
follow up اماد بعدی
four dimensional چهار بعدی
space frame قاب سه بعدی
triaxial test ازمایش سه بعدی
versatile چند بعدی
hologram تصویر سه بعدی
flattest فایل دو بعدی از داده ها
three dimentional spreadsheet صفحه گسترده سه بعدی
isometric Projection [نقشه هم اندازه سه بعدی]
bins بلوک سه بعدی الکترونیکی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
ulterior plans تدابیر اجل بعدی
depth quening سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
perspective space نمایش فضای سه بعدی
post indexing فهرست سازی بعدی
post indexing شاخص گذاری بعدی
bin بلوک سه بعدی الکترونیکی
next state function تابع حالت بعدی
space time دستگاه چهار بعدی
color solid سه بعدی رنگ نما
second-best نفر بعدی درجه دو
aftereffect اثر بعدی داور
flat فایل دو بعدی از داده ها
afterimage تصویر بعدی چیزی
increment حرکت به محل بعدی
second best نفر بعدی درجه دو
increments حرکت به محل بعدی
four address instruction نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
multidimensional دارای خصوصیت چند بعدی
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
solid angle زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
z axis بردار عمق در گراف سه بعدی
rain check نوید یا قول دعوت بعدی
her next was a merchant شوهر بعدی وی بازرگان بود
epiphenomenon علائم بعدی و ثانوی مرض
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
generic نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
three-dimensional space فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
perspectives دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
perspective دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
solid سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
posthypnotic ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
photogene انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
afterborn زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
solids سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
contour template مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
fogging برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
operation دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
umlaut ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
on گویی که هدف ضربه بعدی است
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
stereophotography عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
fetched دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetch دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
geometry and rendering مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
I'm looking forward to your next email. من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fetches دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
avalanche عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
shift forward انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
avalanches عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
hidden فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
paraboloid شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
line flyback اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
model geometric نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
link لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
multiple نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
new- حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
formed دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
countered ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
When is the next train to Oxford? چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
countering ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
newest حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newer حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com