Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English
Persian
low power
توان کوچک
Search result with all words
integrated
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
sprites
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
fuse
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
design heuristics
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
Other Matches
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
ratings
توان نامی توان قدرت
rating
توان نامی توان قدرت
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
power
توان
equipotent
هم توان
ambidextral
دو سو توان
powers
توان
vigor
توان
powering
توان
vim
توان
powered
توان
ambidextrous
دو سو توان
vigour
توان
exponents
توان
low power
توان کم
capacitance
توان
throughput
توان
oligotrophic
کم توان
potential
توان
potency
توان
high-powered
پر توان
isoelectric
هم توان
exponent
توان
p
توان
exponent
توان
[ریاضی]
wattless power
توان هرز
complex power
توان مختلط
dynomometer
توان سنج
exponentiation
به توان رساندن
explosive power
توان انفجاری
pace
حفظ توان
engine rating
توان موتور
wattmeter
توان سنج
effective power
توان موثر
dispersive power
توان پاشندگی
electric power
توان برقی
discriminating power
توان افتراق
output power
توان خروجی
cosine meter
توان سنج
purchasing power
توان خرید
recruitment
توان گیری
constant power
توان دائمی
constant power
توان ثابت
connected load
توان اتصال
compression strength
توان فشاری
complex power
توان موهومی
paces
حفظ توان
paced
حفظ توان
engine performance
توان موتور
out put
توان دستگاهها
maximum available powere
توان حداکثر
rated output
توان نامی
light output ratio
توان نور
reactive power
توان هرز
reactive power
توان واکنشی
reactive power
توان راکتیو
reactive volt amperes
توان هرز
reactor output
توان راکتور
real power
توان حقیقی
real power
توان موثر
received power
توان دریافتی
puissance
توان قدرت
power output
توان خروجی
physical medicine
طب توان بخشی
motor output
توان موتور
microcomputer
کامپیوتر کم توان
potential energy
نهان توان
power circuit
مدار توان
simple circuit
مدار توان
power factor
ضریب توان
power function
تابع توان
power level
تراز توان
power level indicator
توان نما
power loss
اتلاف توان
resolution power
توان تفکیک
interference power
توان پارازیت
rating
سنجش توان
increase of output
افزایش توان
ratings
سنجش توان
power endurance
توان استقامت
tensile strength
توان کششی
thermal power
توان حرارتی
true power
توان حقیقی
true power
توان متوسط
true power
توان واقعی
useful power
توان مفید
fluctuating power
توان نوشی
flexural strength
توان خمشی
valence
توان ارزش
horsepower
توان اسب
instantaneous power
توان لحظهای
input power
توان ورودی
indicated horsepower
توان فاهری
sounp power
توان صوتی
wattles power
توان کور
idle power
توان کور
idle current wattmeter
توان کورسنج
i^ r loss
اتلاف توان
i. and evdevolution
توان یابی
horse power
توان موتور
heating power
توان حرارتی
h.p.
توان اسب
vector power
توان برداری
powered
توان نیرو
biological potential
توان زیستی
power
قوه یا توان
cubes
توان سوم
power
توان نیرو
powered
توان برقی
power
توان برقی
power
توان
[ریاضی]
inputted
توان اولیه
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
brake horsepower
توان مفید
powering
توان نیرو
throughput
توان عملیاتی
powering
توان برقی
omnipotent
همه توان
perhaps
توان بود
potency
توان جنسی
powered
قوه یا توان
powering
قوه یا توان
inputted
توان ورودی
input
توان اولیه
micro
کامپیوتر کم توان
powers
توان برقی
albedo
توان بازتاب
aerobic power
توان هوازی
powers
قوه یا توان
capacity range
حیطه توان
active power
توان موثر
circuit breaking capacity
توان قطع
micros
کامپیوتر کم توان
cube
توان سوم
rehabilitation
توان بخشی
apparent power
توان فاهری
input
توان ورودی
powers
توان نیرو
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
original
که از آن می توان کپی گرفت
originals
که از آن می توان کپی گرفت
powers
حذف توان کامپیوتر
powering
توان از دست رفته
roots
توان کسری یک عدد
vocational rehabilitation
توان بخشی شغلی
root
توان کسری یک عدد
vertical parity check
مقابله توان عمدی
powering
حذف توان کامپیوتر
reactive power
توان غیر فعال
flyback power supply
توان اور بازگشت
kickback power supply
توان اور بازگشت
grid driving power
توان کنترل شبکه
absorption dynamometer
توان سنج جذبی
square
مربع توان دوم
square means second p
مجذوریعنی توان دوم
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
horsepower hour
توان اسب در ساعت
squared
مربع توان دوم
squares
مربع توان دوم
squaring
مربع توان دوم
acid base balance
توان اسیدی- بازی
failure
مین توان الکتریکی
powered
توان از دست رفته
powered
حذف توان کامپیوتر
transmission dynamometer
توان سنج انتقالی
torsion dynamometer
توان سنج پیچشی
resolving power
توان تفکیک تلسکوپ
friction horse power
توان تلف شده
tera
پیشوندی برای 01 به توان 21
failures
مین توان الکتریکی
power
توان از دست رفته
power
حذف توان کامپیوتر
labor power
توان نیروی کار
specific rotatory power
توان چرخشی ویژه
powers
توان از دست رفته
brake horsepower
توان حقیقی مهاری
n.h.p.
توان اسمی دستگاه
motor rating
توان نامی موتور
power factor correction
تقویت ضریب توان
parameter
ولتاژ یا توان یک سیستم
parameters
ولتاژ یا توان یک سیستم
power factor meter
سنجه ضریب توان
power amplifying circuit
مدار تقویت توان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com