English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
warning توجه به خط ر ممکن
warnings توجه به خط ر ممکن
Search result with all words
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Other Matches
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourite طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
executable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
posses ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
feasible ممکن
posse ممکن
possible ممکن
conceivable ممکن
thinkable ممکن
makable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
feasible <adj.> ممکن
workable <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
practicable <adj.> ممکن
possible capacity گنجایش ممکن
probable error خطای ممکن
mayhap ممکن است
available ممکن الحصول
multilevel با مقادیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
impossible غیر ممکن
to be posible ممکن بودن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
unfeasible <adj.> غیر ممکن
ternary با سه حالت ممکن
perhaps ممکن است
perchance ممکن است
possibilities چیز ممکن شق
possibility چیز ممکن شق
interactive را ممکن میکند
impracticable <adj.> غیر ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
i may go ممکن است بروم
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
pron to با حداکثر سرعت ممکن
may ممکن است میتوان
as much as possible هر قدر ممکن است
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
legs مسیر ممکن در یک تابع
leg مسیر ممکن در یک تابع
probable error خطای ممکن [ریاضی]
an impossible act کار غیر ممکن
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
he may come late ممکن است دیر بیاید
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
May I have a bath towel? ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
optimize کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
May I change this? آیا ممکن است این را عوض کنم؟
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Can you help me with my luggage? ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Can you serve me immediately? آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
May I have a word with you? ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
paths مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
tabled لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tables لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tabling لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
Could you check the tyre pressure? آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
Could you move the table a little bit ? ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟
May I have some hangers? ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I trouble you to pass the salt please. ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه )
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
May I have some toiletpaper? ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Could you help me carry my luggage? ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
Will you have our luggage sent up? آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
branchpoint نقط های در برنامه که در آن ممکن است جهش رخ دهد
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
concentrator گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
maximizing به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
But his body was eventually recovered. اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
dense binary code کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
petitioning creditor بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
limit load بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
defensive computing روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
truth table روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
assiduity توجه
heed توجه
unconsidered بی توجه
regarded توجه
heeded توجه
heeding توجه
heeds توجه
heedfulness توجه
heedfully با توجه
remarks توجه
regards توجه
listlessly بی توجه
inattentive بی توجه
regard توجه
attentions توجه
attention توجه
attention to orders توجه
noting توجه
listless بی توجه
notes توجه
remark توجه
note توجه
attentiveness توجه
tendance توجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com