Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
p channel mos
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
Other Matches
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semicinductor
نیمه هادی
solid state
نیمه هادی
semi conductor
نیمه هادی
n type semiconductor
نیمه هادی نوع N
gallium arsenide
قطعه نیمه هادی
semiconductor storage
حافظه نیمه هادی
p type semiconductor
نیمه هادی نوع "پی "
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
solid state cartridge
کارتریج نیمه هادی
solid-state
مربوط به وسایل نیمه هادی
metallic oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی
integrate semiconductor circuit
مدار نیمه هادی مجتمع
complementary metal oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
low gap semiconductor
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
transistors
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
randomly
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
random
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafer
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
transistor
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafers
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
photoresist
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumbo chip
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistors
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
silicon
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
led
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
light
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
lightest
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
dtl
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
oxides
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
microchip
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
masks
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchips
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
pnp transistor
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
metal oxide semiconductor
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
state of the art
جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
npn transistor
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
insulate
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductors
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductor
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
conductor rail
ریل هادی شمش هادی
shield
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
photoconductive
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
comparatively
نسبتا
rather
نسبتا
semiarid
نسبتا کم اب
sort of
نسبتا
relatively
نسبتا"
wettish
نسبتا تر
technology
تکنولوژی
technologies
تکنولوژی
tech
تکنولوژی
techs
تکنولوژی
darkish
نسبتا تاریک
yellowy
نسبتا زرد
oldish
نسبتا پیر
youngish
نسبتا جوان
coolish
نسبتا خنک
hypothermal
نسبتا گرم
goodish
نسبتا خوب
lightish
نسبتا سبک
lightish
نسبتا روشن
nowhere near
نسبتا دور
tallish
نسبتا بلند
thickly
نسبتا ضخیم
prettyish
نسبتا زیبا
smallish
نسبتا کوچک
andante
نسبتا ملایم
strongish
نسبتا قوی
andante
نسبتا اهسته
poorish
نسبتا ضعیف
thinnish
نسبتا لاغر
thickish
نسبتا ضخیم
poorish
نسبتا فقیر
subaquatic
نسبتا ابزی ا
biggish
نسبتا بزرگ
modest
معتدل نسبتا کم
slowish
نسبتا کند
somedeal
اندکی نسبتا
largish
نسبتا بزرگ
stiffish
نسبتا سخت
considerably
نسبتا"زیاد
widish
نسبتا وسیع
choice of technology
انتخاب تکنولوژی
instructional technology
تکنولوژی اموزشی
institute of technology
انستیتو تکنولوژی
soft technology
تکنولوژی نرم
electrotechnology
تکنولوژی برق
nuclear engineering
تکنولوژی هستهای
appropriate technology
تکنولوژی مناسب
elecric technology
تکنولوژی برق
neutral technology
تکنولوژی خنثی
technology
ابزارشناسی تکنولوژی
transfer of technology
انتقال تکنولوژی
information technology
تکنولوژی اطلاعات
nuclear technology
تکنولوژی هستهای
technologies
ابزارشناسی تکنولوژی
appropriated technology
تکنولوژی متناسب
architectonic
تکنولوژی ساختمان
technology transfer
انتقال تکنولوژی
backstop technology
تکنولوژی پشتیبان
backstop technology
تکنولوژی با صرفه
heavy-set
چهارشانه و نسبتا چاق
fairer
نسبتا خوب متوسط
sweetish
چیز نسبتا شیرین
flattish
نسبتا خنک یابیمزه
fairs
نسبتا خوب متوسط
fairest
نسبتا خوب متوسط
enough
باندازهء کافی نسبتا
fair
نسبتا خوب متوسط
partly
نسبتا دریک جزء
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
automatic control technology
تکنولوژی اتوماتیک کنترل
data processing technology
تکنولوژی پردازش داده
technologies
دانش فنی تکنولوژی
labor augmenting tednological progress
پیشرفت تکنولوژی کارافزا
technology
دانش فنی تکنولوژی
deprossion
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
large scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large-scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
good
معتبر موجه نسبتا" زیاد
automotive
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
safety locking device
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
gallinipper
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
gambusia
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
clothesline
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
orthocephalic
دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
globe valve
شیر سوپاپی
[صنعت]
[تکنولوژی ]
[مهندسی]
coherence
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
safety locking devices
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
automotive engineering
تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
safety interlocks
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
globe valve
شیر بشقابی
[صنعت]
[تکنولوژی ]
[مهندسی]
famos
Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
mcc
انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
wind shadow
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
ergonomics
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
acerbic
<adj.>
انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
anthracite
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
reprographics
تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
ectoplasm
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
computer output microfilm
فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
cim
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
steerer
هادی
guided
هادی
electric conductor
هادی
conductor
هادی
guide
هادی
guides
هادی
conductors
هادی
leading line
خط هادی
lead
هادی
leads
هادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com