Dictiornary-Farsi | ثقبه دار سوراخ سوراخ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
foraminate	ثقبه دار سوراخ سوراخ


Other Matches

centered	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag	کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather	چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation	عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration	چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone	سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate	سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
pinker	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese	پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl	سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
riddles	سوراخ سوراخ کردن
cancellate	سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore	مرجان سوراخ سوراخ
cancellated	سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous	سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle	سوراخ سوراخ کردن
grids	دریچه سوراخ سوراخ
swage block	قالب سوراخ سوراخ
grid	دریچه سوراخ سوراخ
breaches	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
slot	سوراخ
perforator	سوراخ کن
piercer	سوراخ کن
pertusion	سوراخ
overtures	سوراخ
overture	سوراخ
pigenhole	سوراخ
holes	سوراخ
leaks	سوراخ
loop	سوراخ
looped	سوراخ
loops	سوراخ
spy hole	سوراخ
peep hole	سوراخ
mure	سوراخ
imperforate	بی سوراخ
outage	سوراخ
outages	سوراخ
edge perforated	لب سوراخ
broaches	سوراخ کن
drill hole	سوراخ
punched	سوراخ کن
broaching	سوراخ کن
holing	سوراخ
cribriform	سوراخ سوراخ
punch	سوراخ کن
fenestra	سوراخ
finger hole	سوراخ
lace	پر از سوراخ
laces	پر از سوراخ
tapping	سوراخ
tapped	سوراخ
broach	سوراخ کن
foraminiferous	سوراخ سوراخ
foraminated	سوراخ سوراخ
tap	سوراخ
broached	سوراخ کن
foramen	سوراخ
columbarium	سوراخ
puncture	سوراخ
hole	سوراخ
waterholes	سوراخ
punctured	سوراخ
waterhole	سوراخ
punches	سوراخ کن
punctures	سوراخ
leaked	سوراخ
leak	سوراخ
perforation	سوراخ
orifices	سوراخ
meshes	سوراخ
meshing	سوراخ
boring	سوراخ
mesh	سوراخ
orifice	سوراخ
puncturing	سوراخ
awl	سوراخ کن
borehole	سوراخ
pecker	سوراخ کن
slots	سوراخ
punctulate	سوراخ سوراخ
eyelets	سوراخ
pumiceous	سوراخ سوراخ
eyelet	سوراخ
broacher	سوراخ کن
pitting	سوراخ سوراخ
pinking	سوراخ
slotting	سوراخ
taphole	سوراخ
boreholes	سوراخ
opening	سوراخ
openings	سوراخ
holed	سوراخ
abroach	سوراخ
alveolar	سوراخ سوراخ
thirl	سوراخ
pore	ریزه سوراخ
pores	سوراخ ریز
pores	ریزه سوراخ
loopholes	سوراخ دیدبانی
pore	سوراخ ریز
loophole	سوراخ دیدبانی
porthole	سوراخ برج
manholes	سوراخ ادم رو
manhole	سوراخ ادم رو
buttonholing	سوراخ دکمه
buttonholes	سوراخ دکمه
buttonholed	سوراخ دکمه
buttonhole	سوراخ دکمه
stabs	سوراخ کردن
stabbed	سوراخ کردن
stab	سوراخ کردن
delving	سوراخ کردن
delves	سوراخ کردن
delved	سوراخ کردن
delve	سوراخ کردن
incising	سوراخ کردن
portholes	سوراخ برج
scuttle	سوراخ کردن
the two nostrils	دو سوراخ بینی
broaches	سوراخ کردن
broached	سوراخ کردن
broach	سوراخ کردن
pitted	سوراخ سوراخ چاله چاله
bores	قطر یک سوراخ
bores	سوراخ مته
bores	سوراخ کردن
bore	قطر یک سوراخ
bore	سوراخ مته
bore	سوراخ کردن
broaching	سوراخ کردن
scuttling	سوراخ کردن
scuttles	سوراخ کردن
scuttled	سوراخ کردن
goring	سوراخ کردن
of proof	سوراخ نشدنی
spile	سوراخ گیری
spiracle	سوراخ تنفس
sprocket hole	سوراخ زنجیری
steek	سوراخ کردن
tape perforator	نوار سوراخ کن
taphole	سوراخ بشکه
thumbhole	سوراخ شستی
ticket punch	بلیت سوراخ کن
to break open	سوراخ کردن
imperforable	سوراخ نشدنی
snuffer	سوراخ بینی
on tap	سوراخ دار
penetrable	سوراخ شدنی
perforative	سوراخ کننده
pore fungus	اغاریقون پر سوراخ
pory	پر سوراخ پر منفذ
punched hole	سوراخ منگنه
puncher	سوراخ کننده
rivet hole	سوراخ پرچ
shrink hole	سوراخ انقباض
to burn a hole	سوراخ کردن
to drill through	سوراخ کردن
to punch a hole in	سوراخ کردن
the eye of the needle	سوراخ سوزن
culver-hole	سوراخ داربست
loop-hole	سوراخ دیدبانی
Every nook and corner.	هر سوراخ سنبه ای
foot hole	سوراخ پائینی
wear a hole in	سوراخ کردن
to pick a hole in	سوراخ کردن
to pick a hole in	سوراخ کندن در
to poke a hole in any thing	سوراخ کردن
to set abroach	سوراخ کردن
transfix	سوراخ کردن
tuyere	سوراخ هوا
ventage	سوراخ باد
zero punch	سوراخ صفر
millepore	هزار سوراخ
plug	سوراخ گیره
blind hole	سوراخ مسدود
bottom hole	سوراخ اصلی
bunghole	سوراخ مقعد
canaliculus	سوراخ باریک
center mark	مرکز سوراخ
center punch	مرکز سوراخ
chimney flow	سوراخ تنور
core hole	سوراخ هسته
cross hole	سوراخ عرضی
blind hole	سوراخ کور
basic hole	سوراخ مقدماتی
plugging	سوراخ گیره
plugs	سوراخ گیره
foxhole	سوراخ روباه