Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (9 milliseconds)
English
Persian
picture palace
جایگاه سینما
picture theatre
جایگاه سینما
picturedrome
جایگاه سینما
Other Matches
kinematograph
دستگاه سینما دوربین سینما
flicked
سینما
flick
سینما
flicking
سینما
moving pictures
سینما
flicks
سینما
the pictures
سینما
silver screen
سینما
cinematograph
سینما
picture palace
سینما
kinema or cin
سینما
film
سینما
filmed
سینما
movie theater
سینما
motion pictures
سینما
movie
سینما
motion picture
سینما
cinemas
سینما
cinema
سینما
moving picture
سینما
movies
سینما
kinematograph
تمایشگاه سینما
moving picture
فیلم سینما
screenland
جهان سینما
screen
پرده سینما
screened
پرده سینما
screening, screenings
پرده سینما
filmed
فیلم سینما
screens
پرده سینما
film
فیلم سینما
filmdom
صنعت سینما
filmdom
جهان سینما
silver screen
پرده سینما
On the movie screen.
روی پرده سینما
picture theatre
سینما نمایش گاه متحرک
pictures
سینما با عکس نشان دادن
picturing
سینما با عکس نشان دادن
pictured
سینما با عکس نشان دادن
picture
سینما با عکس نشان دادن
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house .
دم در سینما جمعیت موج می زند
the forthcoming movie
فیلمی که به زودی به سینما می آید
picturedrome
سینما نمایش گاه تصاویر متحرک
I dont have time to go to the movies .
فرصت نمی کنم به سینما بروم
I am not much of a cinema-goer.
زیاد اهل سینما ( رفتن ) نیستم
top billing
بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ?
این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
cabin
جایگاه
limb top
جایگاه
toll house
جایگاه
housed
جایگاه جا
houses
جایگاه جا
place
جایگاه
places
جایگاه
placing
جایگاه
station
جایگاه
stationed
جایگاه
house
جایگاه جا
stations
جایگاه
positioned
جایگاه
position
جایگاه
leading lady
ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
sanctuary
جایگاه مقدس
telephone station
جایگاه تلفن
hibernaculum
جایگاه زمستانی
operating rooms
جایگاه عمل
home range
جایگاه حیوانات
gallery
جایگاه تماشاگران
galleries
جایگاه تماشاگران
pumping ststion
جایگاه تلمبه
stands
جایگاه تماشاگران
lattice site
جایگاه شبکه
stall
لژ جایگاه ویژه
site plan
نقشه جایگاه
ordinal position
جایگاه ترتیبی
parking place
جایگاه توقف
operating room
جایگاه عمل
stalling
لژ جایگاه ویژه
sanctuaries
جایگاه مقدس
flash house
جایگاه دزدان
seats
جایگاه نشاندن
seated
جایگاه نشاندن
seat
جایگاه نشاندن
expanse of ruins
جایگاه خرابیها
expanse of rubble
جایگاه خرابیها
scene of destruction
جایگاه خرابیها
booths
جایگاه رژه
booth
جایگاه رژه
grandstand
جایگاه سرپوشیده
grandstands
جایگاه سرپوشیده
banstand
جایگاه ارکست
engine house
جایگاه لوکوموتیو
band-stand
جایگاه ارکستر
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
news stand
جایگاه فروش روزنامه
stand one's ground
<idiom>
حمایت از جایگاه شخص
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
bar
جایگاه متهمین در دادگاه
bars
جایگاه متهمین در دادگاه
stand
جایگاه گواه در دادگاه
platform
کف راه جایگاه خطابه
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
malt house
جایگاه مالت سازی
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
fire post
جایگاه اتش نشانی
far turn
پیچ سمت جایگاه
dock
جایگاه متهم در دادگاه
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
docked
جایگاه متهم در دادگاه
podiums
بالکن جایگاه مخصوص
docks
جایگاه متهم در دادگاه
news-stand
جایگاه فروش روزنامه
news-stands
جایگاه فروش روزنامه
menagerie
جایگاه دام ودد
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
podium
بالکن جایگاه مخصوص
oarlock
جایگاه فلزی پارو
press box
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
platforms
کف راه جایگاه خطابه
sanctum
قدس جایگاه مقدس
sail loft
جایگاه بادبان سازی
menageries
جایگاه دام ودد
press boxes
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
stone work
جایگاه سنگ تراشی
swinery
پرورشگاه یا جایگاه خوکان
perches
جایگاه بلند جای امن
witness box
جایگاه شهود گواه جای
witness box
جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
perch
جایگاه بلند جای امن
perched
جایگاه بلند جای امن
locations
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestra
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perching
جایگاه بلند جای امن
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
haras
جایگاه تخم کشی اسب
orchestras
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
fore
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
antechoir
جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
lubritorium
جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
clubhouse
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouses
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
porter house
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory
تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com