English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English Persian
witness box جایگاه شهود گواه جای
Other Matches
stand جایگاه گواه در دادگاه
cross examination بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
mysticism شهود
intuition شهود
intuitions شهود
intuitionalism شهود گرایی
intuitionism شهود گرایی
just witnesses شهود عادل
trustable witnesses شهود عادل
subornation جرم تهیه شهود کاذب
redirects بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
redirect بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
redirected بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
redirecting بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
impeach هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeaches هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeaching هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeached هدی به علت شهود معارض تردید کردن
witnessing گواه
witnessed گواه
witnesses گواه
evidence گواه
warranter گواه
proofs گواه
testifier گواه
witness گواه
proof گواه
voucher گواه
vouchers گواه
witnessed گواه اوردن
witness گواه اوردن
witnessing گواه اوردن
call to witness گواه گرفتن
eyewitness گواه عینی
state's evidence گواه جنایی
voucher ضامن گواه
vouchers ضامن گواه
eye-witness گواه عینی
control group گروه گواه
give evidence of گواه اوردن
give evidence of گواه دان
eye witness گواه عینی
eye witness گواه عینی
witnesses گواه اوردن
witness heaven! خدا گواه است
attestor گواهی دهنده گواه
state's evidence گواه دادگاه جنایی
witnesses دیدن گواه بودن بر
witness دیدن گواه بودن بر
witnessed دیدن گواه بودن بر
witnessing دیدن گواه بودن بر
witnessing گواه شاهد شهادت دادن
witnesses گواه شاهد شهادت دادن
witnessed گواه شاهد شهادت دادن
ear witness گواه بگوش شنیده شاهدسمعی
witness گواه شاهد شهادت دادن
eyewitness شاهد عینی گواه خوددیده
eyewitnesses شاهد عینی گواه خوددیده
eye-witnesses شاهد عینی گواه خوددیده
nuncupation افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
intestable وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
stations جایگاه
stationed جایگاه
position جایگاه
station جایگاه
placing جایگاه
positioned جایگاه
place جایگاه
limb top جایگاه
houses جایگاه جا
cabin جایگاه
toll house جایگاه
house جایگاه جا
housed جایگاه جا
places جایگاه
site plan نقشه جایگاه
pumping ststion جایگاه تلمبه
booth جایگاه رژه
engine house جایگاه لوکوموتیو
scene of destruction جایگاه خرابیها
ordinal position جایگاه ترتیبی
lattice site جایگاه شبکه
expanse of rubble جایگاه خرابیها
home range جایگاه حیوانات
hibernaculum جایگاه زمستانی
parking place جایگاه توقف
expanse of ruins جایگاه خرابیها
picture palace جایگاه سینما
flash house جایگاه دزدان
picture theatre جایگاه سینما
picturedrome جایگاه سینما
operating rooms جایگاه عمل
banstand جایگاه ارکست
stalling لژ جایگاه ویژه
band-stand جایگاه ارکستر
stands جایگاه تماشاگران
galleries جایگاه تماشاگران
telephone station جایگاه تلفن
grandstands جایگاه سرپوشیده
gallery جایگاه تماشاگران
grandstand جایگاه سرپوشیده
seat جایگاه نشاندن
seated جایگاه نشاندن
seats جایگاه نشاندن
stall لژ جایگاه ویژه
sanctuary جایگاه مقدس
operating room جایگاه عمل
sanctuaries جایگاه مقدس
booths جایگاه رژه
oarlock جایگاه فلزی پارو
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
sanctum قدس جایگاه مقدس
sail loft جایگاه بادبان سازی
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
swinery پرورشگاه یا جایگاه خوکان
stone work جایگاه سنگ تراشی
paper advance setting جایگاه پیشرفته ورق
malt house جایگاه مالت سازی
menagerie جایگاه دام ودد
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
lay by جایگاه ایست ایستگاه
podiums بالکن جایگاه مخصوص
podium بالکن جایگاه مخصوص
news-stands جایگاه فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
news stand جایگاه فروش روزنامه
docks جایگاه متهم در دادگاه
docked جایگاه متهم در دادگاه
dock جایگاه متهم در دادگاه
press boxes لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
menageries جایگاه دام ودد
fire post جایگاه اتش نشانی
far turn پیچ سمت جایگاه
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
bar جایگاه متهمین در دادگاه
bars جایگاه متهمین در دادگاه
platform کف راه جایگاه خطابه
press box لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
platforms کف راه جایگاه خطابه
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
locations جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestra دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perching جایگاه بلند جای امن
haras جایگاه تخم کشی اسب
perches جایگاه بلند جای امن
witness box جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
orchestras دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perched جایگاه بلند جای امن
perch جایگاه بلند جای امن
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
lubritorium جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
clubhouses ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouse ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
porter house جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
Pay attention to the house rules [hazard statements] . توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
grandstands جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstand جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com