Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
pun	جناس ساختن
puns	جناس ساختن
Other Matches
puns	جناس
pun	جناس
punster	جناس گو
synonymy	جناس
paronomasia	جناس
equivoque	جناس
equivoke	جناس
play on words	جناس
punningly	بطور جناس
paronomasia	جناس لفظی
play upon words	جناس بکار بردن
to play upon words	جناس گفتن یا نوشتن تجنیس بکاربردن
word play	جناس تجنیس جنگ لغتی لغت بازی
word-play	جناس تجنیس جنگ لغتی لغت بازی
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
constructed	ساختن
miscreate	بد ساختن
generates	ساختن
generated	ساختن
pills	حب ساختن
constructing	ساختن
pill	حب ساختن
construct	ساختن
fabricate	ساختن
set up	ساختن
creating	ساختن
creates	ساختن
generating	ساختن
create	ساختن
fabricated	ساختن
fabricates	ساختن
fabricating	ساختن
constructs	ساختن
composes	ساختن
fashioned	مد ساختن
fashioning	مد ساختن
fashions	مد ساختن
pellet	حب ساختن
bulid	ساختن
carbonize	کک ساختن
confect	ساختن
make	ساختن
fashion	مد ساختن
builds	ساختن
buildings	ساختن
compose	ساختن
put-up	ساختن
put up	ساختن
invents	ساختن
inventing	ساختن
invented	ساختن
invent	ساختن
build	ساختن
fabrication	ساختن
dree	ساختن با
indite	ساختن
upgrade	ساختن
upgraded	ساختن
upgrades	ساختن
upgrading	ساختن
makes	ساختن
manufacture	ساختن
manufactures	ساختن
manufactured	ساختن
bridges	پل ساختن
forborne	ساختن با
bridged	پل ساختن
mint	ساختن
remakes	از نو ساختن
produces	ساختن
idolised	بت ساختن
idolises	بت ساختن
idolising	بت ساختن
idolize	بت ساختن
idolized	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolizing	بت ساختن
produced	ساختن
remake	از نو ساختن
produce	ساختن
unifying	تک ساختن
to t. up	ساختن
mints	ساختن
generate	ساختن
minting	ساختن
to get along	ساختن
to go in with	ساختن با
to make away	ساختن
unify	تک ساختن
unifies	تک ساختن
bridge	پل ساختن
minted	ساختن
to make a shift	ساختن
upbuild	ساختن
familiarizing	اشنا ساختن
discover	مکشوف ساختن
familiarizes	اشنا ساختن
familiarized	اشنا ساختن
produced	ساختن محصول
familiarize	اشنا ساختن
familiarises	اشنا ساختن
familiarising	اشنا ساختن
diversifying	گوناگون ساختن
maximising	بیشینه ساختن
maximize	بیشینه ساختن
maximized	بیشینه ساختن
maximizes	بیشینه ساختن
maximizing	بیشینه ساختن
disable	ناتوان ساختن
nauseates	متنفر ساختن
nauseated	متنفر ساختن
produces	ساختن محصول
diversified	گوناگون ساختن
nauseate	متنفر ساختن
diversifies	گوناگون ساختن
diversify	گوناگون ساختن
outraging	بی حرمت ساختن
outrages	بی حرمت ساختن
outraged	بی حرمت ساختن
reconciles	راضی ساختن
sepulchre	قبر ساختن
reconcile	راضی ساختن
familiarised	اشنا ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
subverting	واژگون ساختن
subverts	واژگون ساختن
improvise	بالبداهه ساختن
improvises	بالبداهه ساختن
improvising	بالبداهه ساختن
sepulchers	قبر ساختن
gaunt	زننده ساختن
notifying	اگاه ساختن
outrage	بی حرمت ساختن
produce	ساختن محصول
discovers	مکشوف ساختن
discovering	مکشوف ساختن
discovered	مکشوف ساختن
sepulchres	قبر ساختن
notified	اگاه ساختن
notifies	اگاه ساختن
notify	اگاه ساختن
reconciling	راضی ساختن
denigration	سیاه ساختن
internalization	درونی ساختن
disables	ناتوان ساختن
substantiate	مستند ساختن
vitiate	معیوب ساختن
ensured	مطمئن ساختن
disturbs	مضطرب ساختن
disturb	مضطرب ساختن
minimizing	کمینه ساختن
minimizes	کمینه ساختن
minimized	کمینه ساختن
minimize	کمینه ساختن
minimising	کمینه ساختن
discourage	بی جرات ساختن
discourages	بی جرات ساختن
minimises	کمینه ساختن
minimised	کمینه ساختن
necessitate	ناگزیر ساختن
necessitated	ناگزیر ساختن
denuding	عاری ساختن
substantiated	مستند ساختن
denudes	عاری ساختن
denuded	عاری ساختن
denude	عاری ساختن
snarls	خشمگین ساختن
snarling	خشمگین ساختن
snarled	خشمگین ساختن
substantiates	مستند ساختن
substantiating	مستند ساختن
snarl	خشمگین ساختن
necessitating	ناگزیر ساختن
necessitates	ناگزیر ساختن
rescind	باطل ساختن
rescinding	باطل ساختن
rescinds	باطل ساختن
vitiate	ناپاک ساختن
vitiated	معیوب ساختن
vitiated	ناپاک ساختن
vitiates	معیوب ساختن
vitiates	ناپاک ساختن
vitiating	معیوب ساختن
vitiating	ناپاک ساختن
disabling	ناتوان ساختن
wet	مرطوب ساختن
wets	مرطوب ساختن
wetted	مرطوب ساختن
wettest	مرطوب ساختن
maximised	بیشینه ساختن
ensure	مطمئن ساختن
ensures	مطمئن ساختن
relieve	بر جسته ساختن
relieves	بر جسته ساختن
relieving	بر جسته ساختن
humidified	مرطوب ساختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com