Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
English
Persian
i.c.
حالت اولیه
Search result with all words
read
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
recoveries
برگشت به حالت اولیه
recovery
برگشت به حالت اولیه
compression
نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
reset
برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
resets
برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
initial
اولیه
primary
اولیه
initials
اولیه
rudimentary
اولیه
initialled
اولیه
initialed
اولیه
initialing
اولیه
dispersion
اولیه
primeval
اولیه
raw
اولیه
initialling
اولیه
early
اولیه
first generation
اولیه
elementary
اولیه
preliminary
اولیه
basic
اولیه
earliest
اولیه
fundamental
اولیه
basics
اولیه
preliminaries
اولیه
primitive
اولیه
primal
اولیه
primery obligation
تعهدات اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
primary products
محصولات اولیه
input time
زمان اولیه
archetype
نمونه اولیه
primary emission
صدور اولیه
base rate
ارزش اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
primogenitors
اجداد اولیه
stuff
ماده اولیه
primery terminal
ترمینال اولیه
primary industries
صنایع اولیه
base rates
ارزش اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
archetypes
نمونه اولیه
prototypes
نمونه اولیه
primary track
شیار اولیه
prime cost
ارزش اولیه
prime costs
هزینههای اولیه
primeral borth
ابگوشت اولیه
primery battery
باطری اولیه
stuffed
ماده اولیه
primery voltage
ولتاژ اولیه
input admittance
ادمیتانس اولیه
stuffs
ماده اولیه
primery citcuit
مدار اولیه
primery coil
پیچک اولیه
input translator
مترجم اولیه
primary structure
ساختمان اولیه
prototype
نمونه اولیه
input voltage
ولتاژ اولیه
primitive element
عنصر اولیه
primery current
جریان اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
primary storage
انباره اولیه
primary storage
حافظه اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input unit
واحد اولیه
primary electron
الکترون اولیه
input
سیگنال اولیه
stocked
ذخیره اولیه
stock
ماده اولیه
input
توان اولیه
stock
ذخیره اولیه
input drift
رانش اولیه
input diode
دیود اولیه
input data
دادههای اولیه
input current
جریان اولیه
input coupling
تزویج اولیه
input coordinate
مختصات اولیه
stocked
ماده اولیه
input frequency
فرکانس اولیه
inputted
توان اولیه
inputted
سیگنال اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
primitive
انسان اولیه
input noise
پارازیت اولیه
input signal
سیگنال اولیه
first aid
کمکهای اولیه
input stage
طبقه اولیه
input gap
فاصله اولیه
input function
تابع اولیه
blueprints
طرح اولیه
blueprint
طرح اولیه
input circuit
مدار اولیه
pre loading
بارگیری اولیه
preliminiary work
کار اولیه
skeleton agreement
توافق اولیه
outline agreement
توافق اولیه
raw materials
مواد اولیه
primary body
جسم اولیه
input tape
نوار اولیه
primary center
مرکز اولیه
pre load
بار اولیه
input information
اطلاعات اولیه
input capacitor
خازن اولیه
input capacitance
فرفیت اولیه
pre assembly
نصب اولیه
scheme
طرح اولیه
basic agreement
توافق اولیه
frame agreement
توافق اولیه
master agreement
توافق اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
input attenuation
میرائی اولیه
primary cognizance
شناختهای اولیه
initial level
سطح اولیه
input electrode
الکترود اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
raw data
دادههای اولیه
first aids
کمکهای اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
raw products
محصولات اولیه
raw statistics
امارهای اولیه
velocities
سرعت اولیه
velocity
سرعت اولیه
basic branch
رسته اولیه
base loading
بار اولیه
initial cost
هزینه اولیه
feed stock
مواد اولیه
initial condition
شرط اولیه
radix
سرچشمه اولیه
initial condition
شرایط اولیه
first cause
علت اولیه
first cost
هزینه اولیه
original
نسخه اولیه
self aid
کمکهای اولیه
primes
نخستین اولیه
incunabula
مراحل اولیه
embryonic
نارس اولیه
layout
طرح اولیه
layouts
طرح اولیه
primed
نخستین اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
originals
نسخه اولیه
first notions
تصورات اولیه
roughed slab
برامن اولیه
rudiment
اولیه ابتدایی
historical costs
هزینه اولیه
prime
نخستین اولیه
integral
تابع اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
priority processing
پردازش اولیه
proto planets
سیارههای اولیه
proto galaxy
کهکشان اولیه
input speed
سرعت اولیه
elementary cell
پیل اولیه
initial speed
سرعت اولیه
initialize
مقداردهی اولیه
basic speed
سرعت اولیه
parent
یکان اولیه
drawing key
طرح اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .
ما یه اولیه از من کار از تو
initial point
نقطه اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
breaking down train
راه اولیه
basic data
اطلاعات اولیه
initial strength
استحکام اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com