English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
scoop حرکت شبیه چمچه زنی
scooped حرکت شبیه چمچه زنی
scooping حرکت شبیه چمچه زنی
scoops حرکت شبیه چمچه زنی
Other Matches
scooped چمچه
scoops چمچه
scooping چمچه
scoop چمچه
bail چمچه
ladle چمچه
ladled چمچه
spoon چمچه
ladle bial چمچه
spooned چمچه
ladling چمچه
spoons چمچه
ladles چمچه
spooning چمچه
ladle truck واگن چمچه
scoops بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scoop بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooped بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooping بقدر یک چمچه بیرون اوردن
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
ladle crane جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
pygidial شبیه دم
personator شبیه
simile شبیه
nears شبیه
papilionaceous شبیه
womanlike شبیه زن
medal شبیه
near شبیه
quasi شبیه
analogous شبیه
similes شبیه
wifelike شبیه زن
nearest شبیه
near- شبیه
neared شبیه
similar to that شبیه به ان
similiar شبیه
simulant شبیه
nearer شبیه
nearing شبیه
imitations شبیه
imitation شبیه
medals شبیه
related <adj.> شبیه
more like;most like شبیه تر
akin <adj.> شبیه
alike <adj.> شبیه
similar <adj.> شبیه
feathery شبیه به پر
make شبیه
makes شبیه
anthoid شبیه به گل
similar شبیه
like <adj.> شبیه
luteous شبیه گل
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
keel shaped شبیه ته کشتی
eugenoid شبیه اوگانا
fiddleback شبیه ویولون
for all the world like کاملا` شبیه
farfetched شبیه بعید
libriform شبیه لیف
sagittate شبیه تیر
rooty شبیه ریشه
fiddleback شبیه کمانچه
images شبیه سازی
bovine شبیه گاو
image شبیه سازی
molluscoid شبیه نرم تن
lacertilian شبیه مارمولک
more like;most like شبیه ترین
scotic شبیه اسکاتلندیها
screwlike شبیه اچار
liker to god than man شبیه تر بخداتاادم
popish شبیه کاتولیک
lupin شبیه گرگ
sloughy شبیه دله
snakelike شبیه مار
limacine شبیه نرم تن
soupy شبیه ابگوشت
spathulate شبیه مرهم کش
spatulate شبیه مرهم کش
liked شبیه همچون
computer simulation شبیه سازی
simulant of مانند شبیه
lilied شبیه سوسن
sculpturesque شبیه مجسمه
limaciform شبیه نرم تن
semblable شباهت شبیه
snuffy شبیه انفیه
shrubby شبیه بوته
lupine شبیه گرگ
likens شبیه شدن
adenoidal شبیه غده
rhizome شبیه ریشه
rival نظیر شبیه
rivaling نظیر شبیه
rivalled نظیر شبیه
piscine شبیه ماهی
pisiform شبیه نخود
platinoid شبیه پلاتین
platy شبیه بشقاب
plexiform شبیه شبکه
plexiform شبکهای شبیه رگ
haematoid شبیه بخون
plumy شبیه پر کرکی
polypose شبیه بواسیرلحمی
haemoid شبیه خون
ichthyoid شبیه ماهی
alike شبیه یکسان
palmate شبیه پنجه
panduriform شبیه ویولون
palating شبیه کاخ
airily شبیه هوا
henny شبیه بمرغ
ovine شبیه گوسفند
rivaled نظیر شبیه
like شبیه همچون
osteal شبیه استخوان
phylloid شبیه برگ
liverish شبیه جگر
ophitic شبیه مار
protean شبیه Proteus
pithy شبیه مغز
psittaceous شبیه طوطی
ghostliness شبیه به روح
virgulate شبیه میله
cattiest شبیه گربه
catty شبیه گربه
quasi easement حق شبیه به حق ارتفاق
rivals نظیر شبیه
nomological شبیه قانون
reniform شبیه کلیه
oleaginous شبیه روغن
prismoidal شبیه منشور
likeness شکل شبیه
likenesses شکل شبیه
ophidian شبیه مار
polypous شبیه بواسیرلحمی
grapy شبیه انگور
likes شبیه همچون
goosy شبیه غاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com