Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (5 milliseconds)
English	Persian
sensitizer	حساس کننده
Search result with all words
form	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms	حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
Other Matches
tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
delicate	حساس
alive	حساس
vigilant	حساس
acute	حساس
susceptive	حساس
thin skinned	حساس
sensor	حساس
activator	حساس گر
sensate	حساس
ticklish	حساس
exquisite	حساس
sensitive	حساس
sharp nosed	حساس
supersensitive	حساس
prominent	حساس
sensitive clay	رس حساس
feisty	حساس
elastic	حساس
critical	حساس
tenderest	حساس
passible	حساس
tendered	حساس
tendering	حساس
sentimental	حساس
tender	حساس
key <adj.>	حساس
elastic demand	حساس
techy	حساس
skinless	خیلی حساس
key points	نقاط حساس
high strung	بسیار حساس
keop soo	نقاط حساس
sensitize	حساس شدن
sensitising	حساس شدن
key position	شغل حساس
kittle	هوشیار حساس
sensory nerves	پیهای حساس
supersensitive	فوق حساس
supersensitive	حساس شده
key terrain	زمین حساس
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
insensitivity	غیر حساس
insensitive	غیر حساس
critical position	پوزیسیون حساس
sensitising	حساس کردن
sensitized	حساس کردن
sensitized	حساس شدن
sensitizes	حساس کردن
sensitizes	حساس شدن
sensitizing	حساس کردن
sensitizing	حساس شدن
sensitises	حساس شدن
perceptive	حساس و باهوش
sensitises	حساس کردن
sensitised	حساس شدن
sensitised	حساس کردن
critical facility	تاسیسات حساس
critical item	اماد حساس
critical mass	توده حساس
mimosa	گیاه حساس
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
sensitize	حساس کردن
starker	حساس سفت
tenderized	حساس کردن
stark	حساس سفت
senseful	خیلی حساس
pixilated	خیلی حساس
tenderize	حساس کردن
palpi	شاخک حساس
tenderising	حساس کردن
tenderises	حساس کردن
tenderised	حساس کردن
tendered	حساس بودن
tender	حساس بودن
gleg	حساس باهوش
feelingly	بطور حساس
vibrissa	موی حساس
starkest	حساس سفت
starkly	حساس سفت
it touched him on the raw	بنقطه حساس
elastic supply	عرضه حساس
jumpy	بیقرار حساس
tenderest	حساس بودن
sensitization	حساس سازی
sensitization	حساس کردن
sensitization	حساس شدن
tendering	حساس بودن
tenderizes	حساس کردن
sensitive zone	منطقه حساس
sensitively	بطور حساس
sensitive plant	گیاه حساس
hygrosensitive	حساس به رطوبت
tenderizing	حساس کردن
overstrung	خیلی حساس
insensible	غیر حساس
palpus	شاخک حساس سبیل
context sensitive	حساس نسبت به متن
susceptible to pain	حساس نسبت بدرد
sensitivities	حساس بودن به چیزی
detecting circuit	مدار حساس مین
tentacular	شبیه شاخک حساس
sentient	حساس دستخوش احساسات
tender minded	دارای فکر حساس
supersensitive	فوق العاده حساس
touch panel	صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel	صفحه حساس به تماس
youch sensitive screen	صفحه حساس به تماس
inelastic demand	تقاضای غیر حساس
tentacular	دارای شاخک حساس
tentacles	موی حساس جانور
soft boiled	نیم بند حساس
dipneedle circuit	مدار حساس مغناطیسی
touch sensitive tablet	تابلو حساس به تماس
kyusho	نقاط حساس بدن
vital points	نقاط حساس بدن
laminitis	اماس لایههای حساس
electrosensitive paper	کاغذ حساس الکترونیکی
susceptible	حساس مستعد پذیرش
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی
pressure sensitive pen	قلم حساس به فشار
context sensitive help	کمک حساس به قرینه
tentacle	موی حساس جانور
touchier	نازک نارنجی حساس
touchiest	نازک نارنجی حساس
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
key terrain features	عوارض حساس زمین
key position	موضع حساس و مهم
sensitivity	حساس بودن به چیزی
touchy	نازک نارنجی حساس
dunnite	نوعی ماده منفجر حساس
photoconductor	هادی حساس نسبت به نور
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
sensory	وابسته به مرکز احساس حساس
panchromatic	حساس نسبت بهمه رنگها
otocyst	عضو حساس شنوایی بی مهرگان
light sensitive cell	سلول حساس در برابر نور
sensitive	حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
fluxgate	وسیله حساس به مین مغناطیسی
light sensitive layer	لایه یا قشر حساس در برابرنور
detector paper	کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
light sensitive resistor	مقاومت حساس در برابر نور
hypergolic fuel	سوخت خیلی حساس به اشتعال
pressure sensitive keyboard	صفحه کلید حساس به فشار
touch sensitive display	صفحه نمایش حساس لمسی
photodiode	دیود حساس نسبت به نور
homing mine	مین حساس به انعکاس امواج
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
photocell	یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
jelly bean	ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
dermis	قسمت حساس وعروقی میان پوست
influence mine	مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
heliogravure	گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
epicritic	تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
spicule	سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
vital point	حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
case sensitive	حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
tag line	جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
spicula	سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
detectors	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
privilege	حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
emulsion laser storage	روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
lasers	روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
laser	روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
computer output microfilm recorder	دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
digitize	سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
phototypesetter	وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
sense switch	سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
altitude/height hold	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor	گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network	یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
antistatic mat	پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
wet bulb termometere	ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
interceptor	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor	اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive	گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter	نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere	وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer	دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi	نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sense probe	مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
padding	پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator	سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing	مجذوب کننده جلب توجه کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com