English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
extended family خانواده گسترده
Other Matches
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
far reaching گسترده
palmate گسترده
raft foundation پی گسترده
radiant گسترده
scattered <adj.> گسترده
widespreading گسترده
porrect گسترده
extensive گسترده
widespread گسترده
spreadsheet صفحه گسترده
broadminded گسترده اندیش
outstretched بیرون گسترده
latitudinal گسترده فکر
expanded scope صفحه گسترده
distributed fire اتش گسترده
spreadsheets صفحه گسترده
structural formula فرمول گسترده
distributed load گسترده بار
wide area network شبکه گسترده
latitudinarian گسترده فکر
explodes گسترده کردن
exploding گسترده کردن
exploded گسترده کردن
explode گسترده کردن
patulously گسترده وار
full sail بابادبانهای گسترده
broad spectrum طیف گسترده
extended defense دفاع گسترده
expanded type نوع گسترده
open زمین باز گسترده
splayed باز کردن گسترده
splay باز کردن گسترده
wide area telephone service سرویس تلفنی گسترده
three dimentional spreadsheet صفحه گسترده سه بعدی
extended family system نظام فامیلی گسترده
electronic spreadsheet صفحه گسترده الکترونیکی
extended addressing ادرس دهی گسترده
opened زمین باز گسترده
opens زمین باز گسترده
splaying باز کردن گسترده
splays باز کردن گسترده
mans شبکه با گسترده محدود
quattro یک برنامه صفحه گسترده
palmated مانند کف دست گسترده
broadband antenna انتن با باند گسترده
uniformly distributed load بار گسترده یکنواخت
spreadsheet program برنامه صفحه گسترده
uniformly distribution load بار گسترده یکنواخت
broadband amplifier فزونساز باند گسترده
graphics spreadsheet صفحه گسترده نگارهای
aperiodic antenna انتن با باند گسترده
under sail دارای بادبانهای گسترده
man شبکه با گسترده محدود
blankest خانه خالی در صفحه گسترده
blank خانه خالی در صفحه گسترده
metropolitan area network شبکه گسترده در مسافت محدود.
spread eagle تصویر عقاب بال گسترده
PCMCIA که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
stratus ابر گسترده ونزدیک بزمین
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
spread eagle چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
roll out ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
nimbostratus ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
cells در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cells تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
aliases وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
alias وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
framework صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
clan خانواده
menage خانواده
wife خانواده
ilk خانواده
clans خانواده
family خانواده
families خانواده
gens خانواده
households خانواده
household خانواده
multiplan یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
XMS قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
circuit family خانواده مداری
matronymic family خانواده مادرنامی
computer family خانواده کامپیوتر
sheik رئیس خانواده
conjugal family خانواده زن و شوهری
batrachia خانواده غوکان
penates خدایان خانواده
lanthanide series خانواده لانتانیدها
clansman عضو خانواده
patronymic family خانواده پدرنامی
patriarchate ریاست خانواده
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
motorola 000 family خانواده موتورولا
member of a family عضو خانواده
citrus خانواده مرکبات
clannishness خانواده پرستی
type font خانواده حروف
mustelidea خانواده سمور
turnix خانواده بلدرچین
home visit بازدید خانواده
subfamily خانواده فرعی
gas family خانواده گاز
font family خانواده فونت
the girls دخترهای یک خانواده
to maintain one's family خانواده خود را
family therapy خانواده درمانی
family structure ساخت خانواده
family of computers خانواده کامپیوترها
family budget بودجه خانواده
family law حقوق خانواده
ecomania بیزاری از خانواده
consanguine family خانواده هم خون
cruciferae خانواده چلیپاییان
crustacea خانواده خرچنگ
crustaceous خانواده خرچنگ
goodman بزرگ خانواده
culex خانواده پشه
culicidae خانواده پشه
turnicidae خانواده بلدرچین
family expenditure هزینه خانواده
sheiks رئیس خانواده
matriarchs رئیسه خانواده
royalties از خانواده سلطنتی
royalty از خانواده سلطنتی
crustacean خانواده خرچنگ
crustaceans خانواده خرچنگ
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
matriarch رئیسه خانواده
broken home خانواده گسیخته
broken homes خانواده گسیخته
nuclear families خانواده هستهای
nuclear family خانواده هستهای
sheikhs رئیس خانواده
sheikh رئیس خانواده
horseflesh خانواده اسب
family doctor پزشک خانواده
family doctors پزشک خانواده
nation خانواده طایفه
nations خانواده طایفه
patriarch رئیس خانواده
familial مربوط به خانواده
apiaceae خانواده چتریان
paterfamilias بزرگ خانواده
zinnia خانواده گل اهاری
family planning تنظیم خانواده
actinide series خانواده اکتینیدها
paterfamilias سالار خانواده
strips موسس خانواده
patriarchs رئیس خانواده
accipitres خانواده لاشخوران
arachnida خانواده کارتنه
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
family planning برنامه ریزی خانواده
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
mangroves خانواده شاه پسند
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
materfamilas مادر خانواده کدبانو
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
cetaceous وابسته به خانواده بال
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
acalephe خانواده گزنه دریایی
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
salicaceous وابسته به خانواده بید
viverrine خانواده گربه زباد
acarina خانواده کرم جرب
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
family size تعداد افراد خانواده
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
cycas گیاه از خانواده سیکاس
family men مرد خانواده - دوست
family man مرد خانواده - دوست
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
royalties اعضای خانواده سلطنتی
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
mangrove خانواده شاه پسند
royalty اعضای خانواده سلطنتی
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
smog میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
visicalc یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
Sun Microsystems شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
PCMCIA مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com