Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
short covering
خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
Other Matches
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
point of presence
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
Memmaker
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
skid row
محله مشروب فروشهای ارزان
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
report generator
برای تامین گزارش کامل
pre empt
از پیش برای خود تامین کردن
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
They were falling over one another to get petrol(gasoline).
برای خرید بنزین سرودست می شکستند
microsoft
ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
social security payroll tax
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
beef cattle
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
take over bid
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
provident fund
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
secondary
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
income velocity
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
MediaServer
سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
PID
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
retrieval
سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
lifting body
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
garnishee
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
He bought them expensive presents, out of guilt.
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
normalises
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
personal
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
normalizes
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalising
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalised
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalize
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
multibank dynamic random access memory
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
MDRAM
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
garnishment
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanding
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
flags
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
hokeypokey
بستنی قیفی وغیره که بستنی فروشهای دوره گردمیفروشند
NetShow
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
information
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
picture
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
pictured
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
inelastic demand
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
raw
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
unix
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
integrated
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
mismatch
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
sample size
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
PIA
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
STT
نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
point to point
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
order
خرید سفارش خرید
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
safety
تامین
water supplies
تامین اب
securing
تامین
water supply
تامین اب
security
تامین
securement
تامین
covers
تامین
coverings
تامین
hedging
تامین
cover
تامین
safety limit
حد تامین
bond servant
زر خرید
purchasing
خرید
purchases
خرید
purchased
خرید
bondwoman
زن زر خرید
purchase
خرید
procurement
خرید
shopping
خرید
underwrites
خرید
underwriting
خرید
underwritten
خرید
buying
خرید
underwrote
خرید
underwrite
خرید
buys
خرید
buy
خرید
guarantee
تامین کردن
insecurity
عدم تامین
cover
تامین کردن
safety diagram
دیاگرام تامین
safety factor
ضریب تامین
chemical security
تامین شیمیایی
safety factor
عامل تامین
coverings
تامین کردن
local security
تامین محلی
funding
تامین وجه
procurement
تامین اماد
fulfill
تامین کردن
area security
تامین منطقه
collective security
تامین اجتماعی
appropriation reimbur sement
تامین اعتبار
protection
تامین نامه
guarantees
تامین کردن
quia timet
حکم تامین
buffer stock
تامین ذخیره
provisioning
تامین ذخیره
troop safety
تامین عده ها
ensure
تامین کردن
factor of safety
عامل تامین
take care of
تامین کردن
insuring
تامین کردن
cryptosecurity
تامین رمز
insures
تامین کردن
electronic security
تامین الکترونیکی
ensuring
تامین کردن
ensures
تامین کردن
ensured
تامین کردن
covers
تامین کردن
supplied
تامین کردن
the rule of law
تامین قضایی
the rule of law
تامین قانونی
supplying
تامین کردن
committment
تامین اعتبار
communication security
تامین مخابراتی
transmission security
تامین ارسال
transmission security
تامین مخابره
preservation of evidence
تامین دلیل
supply
تامین کردن
supply port
درگاه تامین
physical security
تامین تاسیسات
buffer zones
منطقه تامین
signal security
تامین مخابراتی
secure
درامان تامین
financier
تامین اعتبارکننده
buffer zone
منطقه تامین
secure
تامین کردن
secures
درامان تامین
internal security
تامین داخلی
secures
تامین کردن
give security for
تامین کردن
secures
تامین شده
financiers
تامین اعتبارکننده
secure
تامین شده
security
تامین مصونیت
safety stakes
دستکهای تامین
guaranteed
تامین کردن
social security
تامین اجتماعی
rebuy
خرید مکرر
buyers market
بازار خرید
buying and selling
خرید و فروش
nundination
خرید و فروش
buying price
قیمت خرید
buying rate
نرخ خرید
dealing
خرید و فروش
to make a purchase
خرید کردن
procurement cycle
دوره خرید
corners
خرید یکجا
forward purchase
خرید سلف
bulk buying
خرید فله
businesses
خرید یا فروش
cornering
خرید یکجا
forward purchase
پیش خرید
coemption
خرید کل محصول
buyer's market
بازار خرید
lump sum purchase
خرید یکجا
purchasing office
دفتر خرید
purchasing office
قسمت خرید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com