English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
installment plan خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
Other Matches
hire purchase خرید اقساطی
part payment پرداخت اقساطی
tallyman فروشنده اقساطی
tally trade داد و ستد اقساطی
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
nundination خرید و فروش
buying and selling خرید و فروش
businesses خرید یا فروش
dealing خرید و فروش
business خرید یا فروش
stock trading خرید و فروش سهام
handle خرید و فروش کردن
handles خرید و فروش کردن
course of dealing دوره خرید و فروش
hedged خرید و فروش تامینی
hedges خرید و فروش تامینی
hedge خرید و فروش تامینی
hedging خرید و فروش تامینی
futures market بازار خرید و فروش سلف
dealers کسی که خرید و فروش میکند
ship broker دلال خرید و فروش کشتی
dealer کسی که خرید و فروش میکند
chandler کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
barratry خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
cash on the barrelhead <idiom> پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
market overt بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
rug delivery [جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش]
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
luck penny پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
luck money پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
electronic سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
operate به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
ringing the changes ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
purchase price variance سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
order خرید سفارش خرید
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
furriers خز فروش پوست فروش
furrier خز فروش پوست فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
procurement خرید
shopping خرید
purchasing خرید
bondwoman زن زر خرید
bond servant زر خرید
buying خرید
buy خرید
underwrites خرید
purchases خرید
purchase خرید
underwrite خرید
underwriting خرید
underwritten خرید
underwrote خرید
purchased خرید
buys خرید
purchase rate نرخ خرید
futures exchange خرید اتی
buying price قیمت خرید
buying rate نرخ خرید
purchasing department قسمت خرید
open purchase خرید ازاد
purchasing analyst تحلیل گر خرید
oniomania جنون خرید
purchase requisition درخواست خرید
dear bought گران خرید
lump sum purchase خرید یکجا
lump sum purchase خرید کلی
short covering پیش خرید
bids پیشنهاد خرید
bid پیشنهاد خرید
coemption خرید کل محصول
shopping cart گاری خرید
procurement cycle دوره خرید
local purchase خرید از محل
local purchase خرید محلی
local procurement خرید محلی
purchasable باب خرید
purchase order سفارش خرید
purchase order دستور خرید
purchase notice agreements پیمان خرید
purchase notice agreements قراردادهای خرید
purchasing power قدرت خرید
purchasing power توان خرید
credit purchase خرید نسیه
to make a purchase خرید کردن
redemption باز خرید
impulse buying خرید بی مقدمه
shopping basket سبد خرید
counter purchase خرید متقابل
forward purchase خرید سلف
purchasing officer مسئول خرید
blanket buying خرید کلی
corner خرید یکجا
regional purchase خرید محلی
field buying خرید در صحرا
bulk buying خرید فله
advance purchase خرید سلف
purchasing officer مامور خرید
purchasing patterns الگوی خرید
redemption yield بازده خرید
cornering خرید یکجا
forward purchase پیش خرید
monopolist انحصار خرید
forward purchasing پیش خرید
rebuy خرید مکرر
corners خرید یکجا
monopsony انحصار خرید
bargain خرید ارزان
achate عقیق خرید
buyers market بازار خرید
buyer's market بازار خرید
buys خرید کردن
buy خرید کردن
purchasing office دفتر خرید
purchasing office قسمت خرید
purchasing department دفتر خرید
conditions of purchase شرایط خرید
real estate خرید زمین
offer to purchase پیشنهاد خرید
acquisition authority اجازه خرید
procurement lead time زمان انجام خرید
irredeemable باز خرید نشدنی
real purchasing power قدرت خرید واقعی
course of dealing دوره مذاکرات خرید
procuration تحصیل چیزی خرید
shops کارخانه خرید کردن
shopped کارخانه خرید کردن
shop کارخانه خرید کردن
procuance تحصیل چیزی خرید
preclusive buying خرید پیشگیری کننده
automated purchasing خرید بصورت اتوماتیک
bulk buying خرید بصورت عمده
collaborative purchase خرید با تشریک مساعی
buy in advance پیش خرید کردن
saleable قابل خرید معاملهای
salable قابل خرید معاملهای
purchase ledger دفتر بزرگ خرید
value for money قدرت خرید پول
blanket buying خرید بصورت عمده
Examine it first before buying. قبل از خرید امتحانش کن
average purchase rate نرخ متوسط خرید
the longs پیش خرید کنندگان
bulk buying خرید درحجم زیاد
purchase journal دفتر روزنامه خرید
purchasing power of money قدرت خرید پول
purchasing power parity برابری قدرت خرید
purchasing research تحقیق در خصوص خرید
real account حساب خرید املاک
call option خرید به شرط خیار
brokerage کارمزد خرید سهام
demands تقاضای خرید کالا
purchases خرید خریداری کردن
duopsony انحصار دو قطبی خرید
open purchase خرید از بازار ازاد
on approval خرید کالا به شرط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com