English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
generated error خطای تولید شده
Other Matches
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
horizontal error خطای بر دو سمت خطای افقی
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
cumulative error خطای کل
foot fault خطای پا
soft error خطای ملموس
civil wrong خطای مدنی
handing خطای دست
spherical aberration خطای کروی
common foul خطای عادی
standard error خطای پایه
space error خطای فضایی
hand خطای دست
standard error خطای معیار
standard error خطای استاندارد
he did me a great wrong خطای بزرگی .....
illusion خطای حسی
terminal error خطای پایانی
technical foul خطای فنی
team foul خطای مهم
systematic error خطای سیستماتیک
systematic error خطای منظم
ti خطای فنی
syntax error خطای نحوی
computational mistake خطای محاسباتی
hand out خطای سرویس
logic error خطای منطقی
standard error خطای استانده
time error خطای زمانی
tolerance limit خطای مجاز
temporary error خطای موقتی
recording error خطای ضبط
residual error خطای مانده
dynamic error خطای پویا
error of estimate خطای براورد
error of expectation خطای انتظار
uncertainty خطای تخمینی
uncertainties خطای تخمینی
breach خطای رد یک توافق
breached خطای رد یک توافق
experimental error خطای ازمایشی
cumulative error خطای جمعی
drift error خطای راندگی
random error خطای بختایی
divide exception خطای تقسیم
dimensional error خطای اندازه
determinate error خطای معین
random error خطای تصادفی
relative error خطای نسبی
breaches خطای رد یک توافق
balk خطای توپزن
fatal error خطای مهلک
PE خطای احتمالی
fatal error خطای جدی
foot fault خطای پا درسرویس
constant error خطای ثابت
fractional error خطای نسبی
frequency error خطای فرکانس
side out خطای سرویس
service over خطای سرویس
continuous error خطای متوالی
continuous error خطای پیوسته
balked خطای توپزن
balking خطای توپزن
balks خطای توپزن
baulked خطای توپزن
baulking خطای توپزن
illusions خطای حسی
baulks خطای توپزن
pushing خطای حمله
apparent error خطای فاهری
major foul خطای عمده
malfeasance خطای اداری
accumulated error خطای انباشته
accidental error خطای تصادفی
accidental error خطای اتفاقی
parallax distortion خطای پارالکس
machine error خطای ماشین
parity error خطای مقایسه
parallax distortion خطای توازی
handling خطای دست
matching error خطای تطبیقی
torts خطای مدنی
traveling خطای رانینگ
tolerance خطای مجاز
absolute error خطای مطلق
tolerances خطای مجاز
optical illusions خطای باصره
hallucinations خطای حس اغفال
money illusion خطای پولی
optical illusion خطای باصره
memory illusion خطای یاد
measuring error خطای سنجش
tort خطای مدنی
catastrophes خطای جدی
anticipatory error خطای انتظاری
catastrophe خطای جدی
offensive foul خطای حمله
observation error خطای مشاهده
hallucination خطای حس اغفال
indeterminate error خطای نامعین
burst error خطای قطاری
inheritated error خطای موروثی
twentyfour second violation خطای 42 ثانیه
miscalculations خطای محاسباتی
probable error خطای ممکن
probable error خطای احتمالی
undetected error خطای نایافته
instrumental error خطای دستگاه
inherent error خطای ذاتی
individual foul خطای شخصی
transient error خطای گذرا
transit error خطای عبور
chromatic aberration خطای رنگی
transmission error خطای مخابره
truncation error خطای برشی
indeterminate error خطای تصادفی
chance error خطای تصادفی
truncation error خطای برش
charges خطای حمله
miscalculation خطای محاسباتی
backcourt violation خطای 01 ثانیه
hard error خطای ملموس
backcourt foul خطای شخصی
personal error خطای شخصی
line transmission error خطای انتقال
standard error خطای معدل
permanent error خطای ماندنی
permanent error خطای دائمی
line generated error خطای انتقال
mean error خطای میانگین
intermittent error خطای متناوب
intermittent error خطای غیردائمی
charge خطای حمله
intentional foal خطای عمدی
variable error خطای متغیر
hacking خطای بدنی
logical error خطای منطقی
average error خطای میانگین
half length illusion خطای ادراکی میانی
double foul خطای هم زمان دو بازیگر
double dribble خطای دوبل در بسکتبال
geometric illusion خطای ادراکی هندسی
normal error curve منحنی خطای نرمال
mean error method روش خطای متوسط
overeun error خطای انبوه شده
hard error خطای سخت افزاری
experimental ازمایشگاهی خطای ازمایش
overeun error خطای تکرار شده
propagated error خطای پخش شده
explusion foul خطای منجر به اخراج
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
illegal procedure خطای تیم مهاجم
chess board illusion خطای ادراکی شطرنجی
bonus situation خطای تیم به حد نصاب
wundt illusion خطای ادراکی وونت
bombing errors خطای پرتاب بمب
blumenfeld illusion خطای ادراکی بلومنفلد
zollner illusion خطای ادراکی زولنر
hardest خطای موقت در سیستم
harder خطای موقت در سیستم
hard خطای موقت در سیستم
armament error خطای جنگ افزار
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
visual illusion خطای ادراکی دیداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com