English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
aclinic line خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
Other Matches
isogonic line خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
isogonal خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
superstitious موهوم پرست موهوم
irregularity نامنظمی
fitfulness نامنظمی
astigmatic نامنظمی عدسی چشم
arrhythmic نامنظمی ضربان نبض
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
datum مفروض
given مفروض مسلم
working mean میانگین مفروض
differential ballistic wind بادبالیستیکی مفروض
supposable تصور کردنی مفروض
assumed portfolio اوراق بهادار مفروض
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
putative مفروض مورد قبول عامه
putative father of an illegitimate child پدر مفروض فرزندی نامشروع
mythical موهوم
fictitious موهوم
an imaginary line خط موهوم
imaginary موهوم
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
fool's paradise خوشحالی موهوم
imaginarily بطور موهوم
superstitiousness موهوم پرستی
delusive موهوم واهی
superstition موهوم پرستی
imagnarily بطور موهوم
fictitious dividens منافع موهوم
fictious dividened منافع موهوم
mythus شخص موهوم
superstitions خرافات موهوم
notionally بطور موهوم
superstition خرافات موهوم
superstitions موهوم پرستی
equatorial استوایی
pipe dreams نقشه خیالی و موهوم
pipe dream نقشه خیالی و موهوم
superstitiously از روی موهوم پرستی
subtropics زیر استوایی
equatorial satellite ماهواره استوایی
tropical منطقه استوایی
sub-tropical زیر استوایی
equatorial bond پیوند استوایی
tropic range دامنه استوایی
tropical cyclone چرخه استوایی
equatorial climate اقلیم استوایی
tropical year سال استوایی
equatorial telescospe وربین استوایی
equatorial coordinates مختصات استوایی
equatorial tides جذر و مد استوایی
tropics مناطقگرمسیری استوایی
Equator ناحیه استوایی
evolute بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
Equatorial Guinea کشور گینهی استوایی
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
doldrums منطقه ارامگان استوایی
equatorial quantum number عدد کوانتومی استوایی
lead curve خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
curving خط منحنی منحنی مسیر
curve خط منحنی منحنی مسیر
curves خط منحنی منحنی مسیر
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
vicinity نزدیکی
copulated نزدیکی
copulate نزدیکی
copulating نزدیکی
affinities نزدیکی
approximation نزدیکی
affinity نزدیکی
copulates نزدیکی
sexual intercourse نزدیکی
proximity نزدیکی
appulse نزدیکی
around در نزدیکی
accession نزدیکی
inwarness نزدیکی
intimity نزدیکی
approximations نزدیکی
nearness نزدیکی
imminence نزدیکی
togetherness نزدیکی
closeness نزدیکی
contiguity نزدیکی
adduction نزدیکی
adjacence or cency نزدیکی
nighness نزدیکی
neiggourhood نزدیکی
nearby در نزدیکی
propinquity نزدیکی
vichywater نزدیکی
vicinage نزدیکی
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
verges نزدیکی حدود
adjacency نزدیکی مجاورت
nodality نزدیکی به گره
sexual intercourse of doubful nature نزدیکی به شبهه
adjacence نزدیکی مجاورت
proximity of blood خویشی نزدیکی
kinder نزدیکی تشابه
therabout در همان نزدیکی
verge نزدیکی حدود
hereabout درهمین نزدیکی ها
going on نزدیکی تماس
offing دران نزدیکی ها
In the vicinity ( neighbourhood ). همین نزدیکی ها
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
imminency نزدیکی مشرف بودن
imminence نزدیکی مشرف بودن
abutment بست دیوار نزدیکی
incestuously با گناه نزدیکی بمحارم
rapprochement نزدیکی تمایل بدوستی
hang about در نزدیکی منتظر بودن
To have sexual intercourse with a woman . با زنی نزدیکی کردن
thereabout درهمان نزدیکی تقریبا
sexual intercourse مواقعه نزدیکی جنسی
in with <idiom> دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
Heris شهر هریس در نزدیکی تبریز
Is there a ... nearby? آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
umbilical واقع در نزدیکی ناف مرکزی
accessibility امکان نزدیکی وسیله وصول
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
land sick کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
The gas station is nearby . پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
machined نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
corona discharge تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
machines نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
to score with a girl <idiom> موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
machine نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
esturm مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
checkpoint علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check mark علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
bent منحنی
curve خط منحنی
curve منحنی خم
out of straight منحنی
curve منحنی
curving خط منحنی
curving منحنی خم
wrap-around منحنی
curves خط منحنی
curves منحنی خم
curves منحنی
curvate منحنی
crump منحنی
curving منحنی
curvated منحنی
v curve منحنی "وی "
nodes منحنی
s curve منحنی S
curve plotter منحنی کش
s curve منحنی اس
inflexion خم منحنی
curl خم منحنی
curled خم منحنی
curved منحنی
round منحنی
roundest منحنی
curve tracer منحنی کش
node منحنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com