English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
edit line خط گزارش وضعیت
Search result with all words
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
situation report گزارش وضعیت
status report گزارش وضعیت
Other Matches
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
reported گزارش
reportage گزارش
account گزارش
report generator گزارش زا
report گزارش
reports گزارش
recitetion گزارش شز
reportable گزارش دادنی
return گزارش دادن
report generation تولید گزارش
return گزارش رسمی
report file فایل گزارش
accident reporting گزارش حادثه
journals گزارش روزانه
journal گزارش روزانه
report writer گزارش نویسی
report generator مولد گزارش
commentary گزارش رویداد
returned گزارش دادن
returning گزارش رسمی
returns گزارش رسمی
report program برنامه گزارش
returns گزارش دادن
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
returning گزارش دادن
report writer نویسنده گزارش
commentaries گزارش رویداد
returned گزارش رسمی
quarterly report گزارش سه ماهه
blue bark گزارش حرکت
log گزارش سفرهواپیما
logs گزارش سفرهواپیما
hot report گزارش مهم
blue bell گزارش جنایت
action گزارش وضع
actions گزارش وضع
flash report گزارش انی
final report گزارش نهایی
blue bell گزارش بدرفتاری
error report گزارش خطا
bruit گزارش سروصدا
story روایت گزارش
detailed report گزارش مشروح
reports گزارش دیدبانی
reports گزارش دادن به
reports گزارش دادن
reported گزارش دادن به
periodic report گزارش دورهای
an incomprehensive report گزارش کوتاه
management report گزارش مدیریت
minute گزارش وقایع
account اهمیت گزارش
report گزارش دادن
annual report گزارش سالانه
report گزارش دادن به
report گزارش دیدبانی
internal report گزارش داخلی
reported گزارش دادن
reported گزارش دیدبانی
annual report گزارش سالیانه
command report گزارش فرماندهی
school report گزارش اموزشگاه
turn in <idiom> گزارش دادن
subemit a report گزارش دادن
submit a report گزارش دادن
press report گزارش خبری
expertise گزارش اهل فن
wrap up گزارش خلاصه
survey report گزارش بازرسی
viva voting گزارش شفاهی
visualreport گزارش بصری
to give forth گزارش دادن
rpg مولدبرنامه گزارش
viva report گزارش شفاهی
technical report گزارش فنی
misreport اشتباه گزارش دادن
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
bill گزارش جریان دعوی
bills گزارش جریان دعوی
super visum corporis گزارش معاینه جسد
annual financial statement گزارش مالی سالانه
journal book دفتر گزارش روزانه
reportedly طبق گزارش یا شایعه
exception reporting گزارش گیری مخصوص
docking report گزارش تعمیر ناو
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
flash report گزارش برق اسا
contact report گزارش اخذ تماس
logs گزارش سفرنامه کشتی
log گزارش سفرنامه کشتی
According to the riport . بقرار این گزارش
interim report گزارش پیشرفت کار
draft report گزارش نیمه نهایی
weekly progress report گزارش هفتگی کار
to give an account of گزارش و توضیح دادن
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
call-up دستور ارسال گزارش
call up دستور ارسال گزارش
snap report گزارش فوری یا انی
project technical report گزارش فنی پروژه
project technical report گزارش فنی طرح
progress reporting گزارش پیشرفت کار
call-ups دستور ارسال گزارش
progress report گزارش پیشرفت کار
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
reportable items اقلام قابل گزارش
schedule report گزارش زمانبندی شده
report generator برای تامین گزارش کامل
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
return گزارش نهایی هیات تحقیق
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
states وضعیت
attitudes وضعیت
stating وضعیت
condition وضعیت
positioned وضعیت
phase وضعیت
status وضعیت
fate وضعیت
attack conditon , bravo وضعیت تک
attack condition , alfa وضعیت تک
manner وضعیت
situations وضعیت
fates وضعیت
attitude وضعیت
position وضعیت
stated وضعیت
estates وضعیت
phases وضعیت
qualities وضعیت
quality وضعیت
state- وضعیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com