English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
stealth خفیه کاری حرکت دزدکی
Other Matches
sneak دزدکی حرکت ه کردن
sneaked دزدکی حرکت ه کردن
sneaks دزدکی حرکت ه کردن
skulking گروه دزدکی حرکت کردن
skulked گروه دزدکی حرکت کردن
skulk گروه دزدکی حرکت کردن
skulks گروه دزدکی حرکت کردن
slinking انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
clandestinity خفیه
stealth خفیه
nark مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
give free rein to <idiom> اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
climp milling عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
privy دزدکی
stealthy دزدکی
snoopy دزدکی
sneaking دزدکی
lurkingly دزدکی
slinky دزدکی
furtive دزدکی
slinkiest دزدکی
slinkier دزدکی
by stealth دزدکی
stealthier دزدکی
stealthiest دزدکی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
poachers شکارچی دزدکی
leers نگاه دزدکی
leering نگاه دزدکی
leered نگاه دزدکی
leer نگاه دزدکی
sheep's eye نگاه دزدکی
poacher شکارچی دزدکی
lurked دزدکی عمل کردن
poached دزدکی شکار کردن
lurk دزدکی عمل کردن
poaches دزدکی شکار کردن
peep نگاه دزدکی طلوع
peeping نگاه دزدکی طلوع
poach دزدکی شکار کردن
peeped نگاه دزدکی طلوع
lurks دزدکی عمل کردن
peeps نگاه دزدکی طلوع
lurking دزدکی عمل کردن
trinket دزدکی وزیرجلی کار کردن
slinking نظر چشمی نگاه دزدکی
trinkets دزدکی وزیرجلی کار کردن
slink نظر چشمی نگاه دزدکی
slinks نظر چشمی نگاه دزدکی
to steal in or out دزدکی داخل شدن یابیرون امدن
suborn دزدکی ومحرمانه چیزی کسب کردن
slink گام های دزدکی سقط شده
slinks گام های دزدکی سقط شده
slinking گام های دزدکی سقط شده
sneakers کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneaker کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
parget گچ کاری
feckful کاری
curry powders کاری
effective کاری
curry powder کاری
curries کاری
inaction بی کاری
currie کاری
curry کاری
flower piece گل کاری
plasterwork گچ کاری
active کاری
under employment کم کاری
intent on doing anything کاری
impotence کاری
malfunctioned کژ کاری
malfunction کژ کاری
impotency کاری
electroplating اب کاری
slobbery تف کاری
hypofunction کم کاری
malfunctions کژ کاری
plastering گچ کاری
discreetness احتیاط کاری
part-time برخه کاری
compulsiveness مکرر کاری
delicacy of touch ریزه کاری
parquetry موزاییک کاری
drilling work مته کاری
mosaic work موزائیک کاری
part time برخه کاری
dry farm دیم کاری
discreetnss احتیاط کاری
reversing بدل کاری
the manner of doing any thing طرزانجام کاری
negativism منفی کاری
neglectfulness غفلت کاری
reverse بدل کاری
limbs سوهان کاری
to reproach an act کاری را بد دانستن
reversed بدل کاری
reverses بدل کاری
relievo برجسته کاری
limb سوهان کاری
felony تبه کاری
tinwork قلع کاری
the needful اصل کاری
felonies تبه کاری
scouring تمیز کاری
disguised underemployment کم کاری پنهان
d. touch نازک کاری
steelwork فولاد کاری
stannary قلع کاری
stalactite work مقرنس کاری
pomiculture میوه کاری
probationership ازمایش کاری
sinfulness خطا کاری
purview of an occupation حدود کاری
scrimshaw هنرمنبت کاری
scabbing تیشه کاری
roughening by picking تیشه کاری
rice field برنج کاری
reshaping روانه کاری
reservedness احتیاط کاری
repetition of an act تکرار کاری
chromium plating اب کرم کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom> از پس کاری برآمدن
stonemasonry سنگ کاری
studious of doing a thing بکردن کاری
cutting off برش کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com