English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
retroflex خمیده بعقب قفا رفتن زبان
Other Matches
back بعقب رفتن بعقب بردن
backs بعقب رفتن بعقب بردن
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
rearwards بعقب
sternway حرکت بعقب
retroverted بعقب برگشته
resupine بعقب برگشته
untread بعقب گام برداشتن
reversion برگشتگی بعقب عود
wavy جنبش بعقب و جلو متموج
receding دور شدن بعقب سرازیرشدن
recedes دور شدن بعقب سرازیرشدن
receded دور شدن بعقب سرازیرشدن
backspin چرخش و غلطیدن گوی بعقب
undercut ضربه قوسدار با چرخش بعقب
backcross چند پشت بعقب برگشتن
undercuts ضربه قوسدار با چرخش بعقب
snowplow توقف با بردن پاشنه ها بعقب
recede دور شدن بعقب سرازیرشدن
kick out وزن خود را بعقب تخته موج بردن
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countering چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
pickup انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
countered چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
three turn چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
drop mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
in irons نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
lay back spin چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
climber پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
crooked خمیده
curved خمیده
curvilinear خمیده
inflexed خمیده
embowed خمیده
reclinate خمیده
geniculate خمیده
in a stooping position خمیده
curvate خمیده
circumflexes خمیده
retorted خمیده
riffler خمیده
curving خط خمیده
curve خط خمیده
tortile خمیده
pronate خمیده
limber خمیده
curves خط خمیده
superincumbent خمیده
lank خمیده
circumflex خمیده
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
limber خمیده کردن
c.q.r. anchor لنگر خمیده
bent adaptor رابط خمیده
bended kness زانوهای خمیده
curved beam تیر خمیده
slouchy خمیده تنبل
camber خمیده کردن
slumped خمیده شدن
joggle shackle بخوی خمیده
decurved خمیده بپایین
slump خمیده شدن
slumps خمیده شدن
cambers خمیده کردن
circumflex accent صدای خمیده
incurvate خمیده کردن
slumping خمیده شدن
bent طاق خمیده
imbrex کاشی خمیده
bent bond پیوند خمیده
hell-bent زیاد خمیده
hell bent زیاد خمیده
curvilinear coordinates مختصات خمیده خط [ریاضی]
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
cambers تیریا الوار خمیده و کج
incurved خمیده سوی درون
swan neck انتهای خمیده لوله
siphons لوله خمیده یا شترگلو
syphons لوله خمیده یا شترگلو
syphoned لوله خمیده یا شترگلو
curviform دارای شکل خمیده
siphoned لوله خمیده یا شترگلو
siphon لوله خمیده یا شترگلو
sicklebill مرغان منقار خمیده
camber تیریا الوار خمیده و کج
bent gun ion trap یونربایی لوله خمیده
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
antrorse خمیده بجلو یا متمایل ببالا
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
old-style حروف باریک و خمیده به جلو
hackbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
hagbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
Arabic زبان تازی زبان عربی
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
opisometer الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
swing roll چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
evolute بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
slouch خمیده بودن اویخته بودن
slouches خمیده بودن اویخته بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
glossa زبان
two tongued زبان
tongueless بی زبان
tongue زبان
grss language زبان جی پی اس اس
hound's tongue سگ زبان
tongues زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
language زبان
rpg language زبان ار پی جی
c++ زبان ++C
languages زبان ها
as one man با یک زبان
abusers بد زبان
abuser بد زبان
language زبان
languages زبان
language lab زبان
apt language زبان ای پی تی
tongue [language] زبان
apl language زبان ای پی ال
Chinese زبان چینی
lingoes زبان ویژه
natural language زبان طبیعی
British زبان انگلیسی
mnemonic language زبان یادمان
musical language زبان موسیقی
Celtic زبان سلتی
Dutch زبان هلندی
nemine contradicen te بایک زبان
philology زبان شناسی
tartar زبان تاتاری
mant زبان گرفتگی
native language زبان طبیعی
mute language زبان حال
mute language زبان بیزبانی
metalanguage فوق زبان
jargon زبان حرفهای
monoglot یک زبان دان
algebraic language زبان جبری
jargon زبان فنی
tartars زبان تاتاری
lingo زبان ویژه
monnolingual فقط به یک زبان
mechanical language زبان ماشینی
maternal language زبان مادری
native language زبان بومی
native language زبان اختصاصی
slip of the tongue لغزش زبان
romanian زبان رومانی
mother tongues زبان مادری
reference language زبان مرجع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com