English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
suberic دارای بافت چوب پنبهای
suberose دارای بافت چوب پنبهای
suberous دارای بافت چوب پنبهای
Other Matches
phelloderm بافت چوب پنبهای
suber بافت چوب پنبهای
cotton duke بافت ساده پنبهای یا کتانی
suberization ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mixd weave بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
taffetized دارای بافت تافته
lymphomatous دارای بافت لنفی
lymphomatoid دارای بافت لنفی
texture دارای بافت ویژهای نمودن
textures دارای بافت ویژهای نمودن
necrotic دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
welknit سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Family prayer rug فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
plain weave بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
non-directional design طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Ushak medallion ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
cotton پنبهای
callous پنبهای
cottons پنبهای
cottony پنبهای
suberose چوب پنبهای
subereous چوب پنبهای
corky چوب پنبهای
cotton sleeving بوش پنبهای
candlewick نخ پنبهای حاشیه دوزی
d.c.c. سیم با دو روکش پنبهای
cotton enameled wire سیم لعابدار پنبهای
cork sheet ورقه چوب پنبهای
corkiness خاصیت چوب پنبهای
double cotton covered سیم با دو روکش پنبهای
cotton covered wire سیم با روکش پنبهای
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
bombast جنس پنبهای گزافه گویی
calico پارچههای پنبهای ارزان قیمت
cheesecloth پارچهی پنبهای درشت باف
gingham نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
GI لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GIs لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
dungaree نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
cork jacket جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
flannelette پارچه پنبهای شبیه فلانل فلانل نما
corks چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
cork چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
context بافت
tissues بافت
tissue بافت
of a loose textture شل بافت
contexts بافت
neurine بافت پی
of a loose texture شل بافت
knitted بافت
grain بافت
texture بافت
loose texture بافت شل
textures بافت
knit goods کش بافت
contexture بافت
gold tisane زر بافت
fiber بافت
fibrosis تصلب بافت ها
chain stitch بافت زنجیری
finespun ریز بافت
histology بافت شناسی
histoloysis بافت خواری
direction سمت بافت
plain weave بافت ساده
texture بافت تاروپود
plain weave بافت حصیری
cellular tissue بافت زنبوری
weave ساختن بافت
phloem بافت لیفی
close-knit ریز بافت
woof دست بافت
woofs دست بافت
hand knitted دست بافت
hand knife خوش بافت
flat weave تخت بافت
sclerenchyma بافت زنبوری
selvage گرد بافت
selvedge گرد بافت
sennet بافت حصیری
welknit خوش بافت
soil texture بافت خاک
xylem بافت چوبی
interlocking بافت با قلاب
histogenesis بافت سازی
cellular بافت سلولی
stroma بافت بنیادی
knotless بافت شل و آزاد
knotless بافت تقلبی
stroma بافت نمدی
vascular tissue بافت هادی
collenchyma بافت کلانشیم
sclerosis تصلب بافت
nerve tissue بافت عصبی
homespun بافت خانگی
adipose tissue بافت چربی
fibre بافت لیف
fibres بافت لیف
typical <adj.> بافت عادی
typical <adj.> بافت معمولی
histogen بافت ساز
weaves ساختن بافت
grossed درشت بافت
textures بافت تاروپود
weaving draft نقشه بافت
basket weave بافت حصیری
vascular tissue بافت اوندی
necrosis بافت مردگی
basket-weave بافت حصیری
web بافت یا نسج
webs بافت یا نسج
texture of soil بافت خاک
texture ترکیب بافت
style سبک بافت
in vivo بافت زنده
biopsy بافت برداری
grossest درشت بافت
fiber بافت لیف
knit goods کالای کش بافت
grossing درشت بافت
grosses درشت بافت
grosser درشت بافت
slit weave بافت چاکدار
gross درشت بافت
slip خطا در بافت
balanced plain weave بافت ساده یک رو یک زیر
fabrics سبک بافت اساس
blemish [mistake] عدم تقارن در بافت
soil separates اجزاء بافت خاک
fibrosis افزایش بافت لیفی
epithelize بافت پوششی شدن
epithelialize بافت پوششی شدن
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
fabric سبک بافت اساس
reticulum بافت نگاهدارنده اعصاب
sequestrum قسمت بافت مرده
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
hypoxemia کاهش اکسیژن بافت
hypoxia کاهش اکسیژن بافت
of a coarse fibre درشت بافت زمخت
anterior commissure بافت رابط قدامی
homespun بافت میهنی وطنی
tightly weave بافت پرتراکم و سفت
lymphopoiesis تشکیل بافت لنفی
mesophyll بافت درونی برگ
contextual architecture معماری بافت گرایی
neuroglia بافت حافظ عصب
warp نخ تار [در طول بافت]
metal gauze بافت توری فلزی
homemade خانگی خانه بافت
plain weave پارچه ساده بافت
sclerenchyma بافت سخت سلولی
wire netting بافت توری سیمی
woodiness بافت چوبی وفوردرخت
reticulum بافت همبند و مشبک
commissure بافت عصبی رابط
collenchyma بافت لانه زنبوری
knotless بافت بدون گره
gauze نوعی بافت توری
histologic وابسته به بافت شناسی
histological وابسته به بافت شناسی
histologist متخصص بافت شناسی
histology علم بافت شناسی
building steel lathing بافت ساختمان فولادی
myoma غده بافت ماهیچه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dyed-in-the-wool پیش از بافت رنگرزی شده
anomalous weave بی نظمی و عدم تقارن در بافت
faille نوعی پارچه ساده بافت
regattas پارچه نخی سفت بافت
neurogenic ایجاد کننده بافت عصبی
regatta پارچه نخی سفت بافت
aceratosis نارسی و نابالغی بافت شاخی
lymphoma غده مرکب از بافت لنفاوی
biopsy ازمایش میکروسکپی بافت زنده
intervenium بافت میان رگهای برگ
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
parenchyma مغز غده بافت اصلی
match قرینه سازی در طرح یا بافت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com