Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
prime
درجه یک اغاز
primed
درجه یک اغاز
primes
درجه یک اغاز
Other Matches
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawn
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawning
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
incipience or ency
اغاز
inchoation
اغاز
initiation
اغاز
get away
اغاز
exordium
اغاز
initation
اغاز
outset
اغاز
initio
در اغاز
jump off
اغاز
kick off
اغاز
scratch line
خط اغاز
kick-offs
اغاز
kick-off
اغاز
insteps
اغاز
instep
اغاز
authorship
اغاز
entrance
اغاز
entranced
اغاز
entrances
اغاز
entrancing
اغاز
beginning
اغاز
beginnings
اغاز
primordium
اغاز
terminus a que
اغاز
originationu
اغاز
getaway
اغاز
getaways
اغاز
venue
اغاز
inception
اغاز
onset
اغاز
venues
اغاز
abinitio
از اغاز
origins
اغاز
commencement
اغاز
origin
اغاز
inchoate
اغاز کردن
births
اغاز کردن
births
اغاز زاد
birth
اغاز کردن
birth
اغاز زاد
leadoff
اغاز ضربت
takeoffs
اغاز پرش
initiates
اغاز کردن
lead off
اغاز کردن
incept
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
takeoff
اغاز پرش
push off
اغاز کردن
start bit
بیت اغاز
wire to wire
از اغاز تا فرجام
incipit
شروع و اغاز
initiating
اغاز کردن
jump off
اغاز حمله
thru
از اغاز تاانتها
at the start
در اغاز کار
introductive
اغاز کننده
alpha and omega
اغاز و فرجام
to push off
اغاز کردن
initiate
اغاز کردن
initial point
نقطه اغاز
initiated
اغاز کردن
alpha
اغاز شروع
alphas
اغاز شروع
nodal point
نقطه اغاز
at first
در اغاز کار
to take to
اغاز نهادن
inaugurate
اغاز کردن
initialing
واقع در اغاز
launched
اغاز کردن
start of message
اغاز پیام
launching
اغاز کردن
initialling
واقع در اغاز
revival
اغاز رونق
launches
اغاز کردن
initials
واقع در اغاز
soft start
اغاز نرم
launch
اغاز کردن
revivals
اغاز رونق
initialed
واقع در اغاز
self initiated
خود اغاز
initial
واقع در اغاز
initialled
واقع در اغاز
begins
اغاز شدن
begins
اغاز کردن
begin
اغاز شدن
begin
اغاز کردن
uppermost
از اغاز از ابتدا
inaugurated
اغاز کردن
start of heading
اغاز سرفصل
debuts
اغاز کار
commencing
اغاز کردن
debut
اغاز کار
commence
اغاز کردن
inaugurating
اغاز کردن
inaugurates
اغاز کردن
commenced
اغاز کردن
commences
اغاز کردن
from a to izzard
از اغاز تا انجام
som
اغاز پیام
start of taxt
اغاز متن
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
new departure
اغاز رویه تازه
set position
اماده در نقطه اغاز
pullulate
اغاز توسعه نهادن
start bit
ذرهء اغاز نما
through
از اغاز تا انتها کاملا
reoccupy
دوباره اغاز کردن
prefacing
اغاز پیش گفتار
prefaces
اغاز پیش گفتار
prefaced
اغاز پیش گفتار
preface
اغاز پیش گفتار
decadence
فساد اغاز ویرانی
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
originates
اغاز شدن یاکردن
originating
اغاز شدن یاکردن
hajime
اغاز مبارزه کاراته
upfield
نقطه اغاز بازی
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
eras
اغاز تاریخ عصر
era
اغاز تاریخ عصر
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
flagman
پرچم دار خط اغاز
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
originated
اغاز شدن یاکردن
originate
اغاز شدن یاکردن
kickoff
ضربه اغاز بازی
kick off
ضربه اغاز بازی
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
to take arms
جنگ اغاز کردن
jump the gum
خطا در اغاز پرش
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
aurora
سرخی شفق اغاز
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
epoch
اغاز فصل جدید عصر
epochs
اغاز فصل جدید عصر
initialling
پاراف در اغاز قرار دادن
initial
پاراف در اغاز قرار دادن
initialled
پاراف در اغاز قرار دادن
begins
اغاز نهادن شروع کردن
begin
اغاز نهادن شروع کردن
initials
پاراف در اغاز قرار دادن
score
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
repositional
با حروف اضافه اغاز شده
inchoative
تازه اغاز شده اغازی
initialing
پاراف در اغاز قرار دادن
initialed
پاراف در اغاز قرار دادن
scored
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scores
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
overture
اغاز عمل پیش در امد
overtures
اغاز عمل پیش در امد
tee off
اغاز کردن محکم زدن
to pipe up
زدن یا خواندن اغاز کردن
an inceptive
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
unilinear
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
committee boat
قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
endpaper
صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
approach
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
an inceptive verb
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
approached
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
greenie
ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approaches
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
check point
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
tae guk
در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com